سینه زنی حضرت علی

عاشقان کوبید،بر سرو سینه

فرق مولا شد ،مق از کینه

ابن ملجم تاسر او را دوتا کرد

زین جنایت کوفه را کرببلا کرد

غرق خون شد موی حیدر ،لاله گون شد روی حیدر

واغریبا واغریبا۲

ای عزاداران،شد به پا ماتم

کشته شد مولا،ای همه عالم

تا فتاد او به محراب دعایش

فزت رب الکعبه گردیده نوایش

گشته راحت زین همه غم،میزنم ناله دمادم

واغریبا واغریبا۲

از سر مولا،گشته خون جاری

امده زینب ،تا کند یاری

بر زمین افتاده ان بیتاب مسجد

غرق خون افتاده در محراب مسجد

ای خدا زینب نبیند،خون به رویش مینشیند

واغریبا واغریبا۲

سینه زنی مولا علی

یا علی رفتی زیر گل خُفتی

غربتت را با فاطمه گفتی

بی تو شد کوفه، غرق واویلا

یا علی مولا یاعلی مولا(۲)

ای درختان از اشک تو سیراب

شسته با خونت ،دامن محراب

باروی گلگون،رفتی از دنیا

یا علی مولا یاعلی مولا(۲)

هم محبانت در عزا ماندند

هم یتیمانت بی غذاماندند

اشکشان جاری،گشته برسیما

یا علی مولا یاعلی مولا(۲)

بی تو از صحرا ناله برخیزد

نخل خرما خون برزمین ریزد

میزند بر سر زینب کبری

یا علی مولا یاعلی مولا(۲)

گریه ات در دل خنده ات بر لب

کشتنت در روز تشییعت در شب

مثل مظلومه همسرت زهرا

 

دم علی

گفتم به چاه ای همه شب همدم علی

امشب مباش منتظر مقدم علی

هر شب صدای غربت او بُد به گوش تو

امشب تویی و زمزمه ماتم علی

مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب

محراب کوفه شسته شده از دم علی

یک لحظه تیغ امد ویک لحظه تمام شد

عمر علی و درد علی و غم علی

یک عمر بود محرم دلها ولی نبود

جز چاه های کوفه کسی محرم علی

کعبه، به کوفه رو کن و حج وصال ببین

محراب خون گرفته شده از زمزم علی

هم ناشناس امدو هم ناشناس رفت

عالم نیافت یک خبر از عالم علی

دشنام بودو زخم زبان بودو خنده بود

برالتیام زخم درون،مرهم علی

از لطف و کرامت مولا بعید نیست

مالک شود غبار ره عالم علی

نیَِِر اعظم

در شب قتل علی با دل پر خون بنشین

در غم ماتم او با همه عالم بنشین

تا دل مرده کنی زنده،چو عیسای مسیح

چون علی،درگذر حضرت خاتم بنشین

با ملائک به چهارم فلک عرش خدای

مرتضی را غم ای عیسی مریم بنشین

تا زمهر رُخ او کسب کنی نورکمال

ذره سان درره ان نیر اعظم بنشین

صاحب کعبه مگر راز تو پنهان دارد

در حریمش چو من دلکش مُحرم بنشین

توتیا،تا که کند از خاک درت دیده چرخ

بر در خانه ان مفخر عالم بنشینگ

تا شود نقش نگین دل تو نام علی

در غم حیدر کرار چو خاتم بنشین

باید علی گفت

دلا بايد که هردم يا علي گفت - نه هر دم بل دمادم يا علي گفت 

یه صدق دل همیشه یاد او كرد  -  به هر پیچ و به هر خم  یا علی گفت 

ز ليلايي شنيدم يا علي گفت - به مجنوني رسيدم يا علي گفت 

مگر اين وادي دارالجنون است - که هر ديوانه ديدم يا علي گفت؟ 

نسيمي غنچه اي را باز ميکرد - به گوش غنچه آندم يا علي گفت 

سرشک لاله را گل شستشو داد  -  گل از این لطف شبنم یا علی گفت 

چمن با ریزش باران رحمت  -   دعایی کرد نم‌نم، یا علی گفت 

به خود لرزید شاخ بید مجنون  -  به خاک افتاد و از غم یا علی گفت 

خروش رعد و فریاد فلک‌ها  -  ز بی‌تابی مسلم یا علی گفت 

یقین خالق زمان آفرینش  -  به گوش کل عالم یا علی گفت 

که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم يا علي گفت 

خمير خاک آدم چون سرشتند - چو بر ميخاست آدم يا علي گفت 

زبطن حوت یونس گشت آزاد -  زبـس در ظلمت یـم یـا علی  گفت 

سبا هم تخت شه برباد داده  -   سلیمان بس‌که محکم یا علی گفت 

چه نوح ازموج طوفان ایمنی خواست  -  توسل جســت هر دم  یا علی  گفت 

به هنگام فکندن داخل نار - خليل الله اعظم يا علي گفت 

شنیدم کودکی، شیرین زبانی  - چو می‌جوشید زمزم یا علی گفت 

عصا در دست موسي اژدها شد - کليم آنجا مسلم يا علي گفت 

مسيحا گر دم از اعجاز ميزد - زبس بيچاره مريم يا علي گفت 

کجا مرده به آدم زنده ميشد - يقين عيسي بن مريم يا علي گفت 

نزول وحی چون فرمود سبحان - ملك  در اولیـن دم ، یـا علی گفت 

رسول الله شنید از پرده غیب - ندائـی آمد آن هم یـا علـی  گفت 

پيمبر در عروج از آسمانها - بقصد قرب اعظم يا علي گفت 

به هنگام فرو رفتن به طوفان - نبي الله اکرم يا علي گفت 

وفاداری شروط عشق‌بازی است  -  که جان را داده میثم یا علی گفت 

مگر خيبر زجايش کنده ميشد - يقين آنجا علي هم يا علي گفت 

علي در خُم به دوش آن پيمبر - قدم بنهاد و آندم يا علي گفت 

علي را ضربتي کاري نميشد - گمانم ابن ملجم يا علي گفت 

به فرقش كی اثر میكرد شمشیر - یقینم قاتلش هم یا علی  گفت

در غم مولا

امشب شب شهادت مولا است در جهان از بهر فاطمه شب جشن است بی گمان
امشب عزا و ماتم کبرای عالم است امشب عزای حیدر و خلقند در فغان
*
امشب بهشت را سر و سامان دیگر است امشب دو چشم فاطمه تا صبح بر در است
گویا عزیز فاطمه از راه می رسد جشن و سرور و سور به نزد پیمبر است
*
امشب حسن ز دیده روان کرده جوی خون امشب نمانده بهر حسینِ علی، سکون
صد جوی اشک، دیده ی زینب کند روان امشب رواست گر که شود چرخ، واژگون
*
دیگر به دست بیوه زنان نان نمی رسد دیگر کسی به داد یتیمان نمی رسد
آوخ! ستونِ عدلِ خدا را کمر شکست آن نازنین به درد ضعیفان نمی رسد
*
از دیده جای اشک رود خون به دامنم دل را مگر به دست تولّا عنان زنم
ما را مدد رسان مدد از توست یا علی! باشد که روی عجز بر آن آستان زنم
*
دیگر به کوفه بعد زمستان بهار نیست دیگر گل و شکوفه به هر شاخسار نیست
دیگر جلال عشق تجلی نمی کند دیگر جمال حجّت حق آشکار نیست
*
باید که بیدق و علم غم به پا کنیم باید به لطمه چهره ی خود آشنا کنیم
باید به تیغ، دشمن دین را ادب کنیم باید که دوست، از عمل خود رضا کنیم
*
بی یاد تو به سینه دلم سر نمی کند جز یاد روی دوست، قلندر نمی کند
گر روز عدل و داد نباشی شفیع خلق رحمت خدای، در صف محشر
نمی کند

غم فراق


این بار غم ز گریه سبکتر نمی شود
این جانگداز حادثه باور نمی شود


غم های عالمی به دل ما اگر رسد
از این غم فراق گرانتر نمی شود

محبوب ما به حضرت الله پر کشید
از این مقام رتبه فراتر نمی شود

از خاطرم نمی رود آن روی نازنین
دیدار دوست گر چه میسر نمی شود

دیگر در این دیار غریبی، حبیب من!
دست گره گشای تو یاور نمی شود

آن گل به دست حادثه پرپرشد و به باغ
دیگر مشام عشق معطّر نمی شود

محبوب ما ز تیغ زبان ها شهید شد
زخمی چنین کشنده و منکر نمی شود

بوجهل از دسیسه پشیمان نگشته است
ترسان ز قهر خالق داور نمی شود

از حد گذشت ظلم بر احرار از چه رو؟
روز جزا و موعد محشر نمی شود

سرخیل عاشقان به وصال خدا رسید
عاشق رها ز امر مقدّر نمی شود

جز یاد او نمانده مرا حاصلی ولی
شمع فسرده خسرو خاور نمی شود

تا روز حشر از غم جانکاه مرگ تو
از اشک، خشک چشم قلندر نمی شود

شهریار

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسکين در خانه‌ي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»
ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا

شهید عدالت

یارب دل مرده مرا احیا کن
برروی گدای نیمه شب درواکن
سوگندبه قطره قطره خون علی
پرونده اعمال مراامضاء کن

*************************************

چراشیرخدا امشب زبستربرنمی خیزد
برای رازدل باحَیِ داور برنمی خیزد
خداونداچه موجب گشته کآن شب زنده دارامشب
به طاعت همچنان شبهای دیگربرنمی خیزد
چرابانگ مُناجات علی امشب نمیآید
چراآن نغمه الله اکبر بر نمی خیزد
همه اَیتام کوفه چشم درراهش ولی دیگر
علی برپرسش اَیتام مُضطَر برنمی خیزد
بخیزد سیل وطوفان غم از هرجانبی کامشب
چوهرشب موج اشک ازچشم حیدربرنمی خیزد
علی را ضربت شمشیرزهرآلوده قاتل
چنان ازپای افکنده که دیگربرنمی خیزد
شهادت یافت درراه عدالت حیدرودیگر
چواو مردی درین ره تابه محشر برنمی خیزد
(موید)افسرعزت گرفت ازخاک درگاهش
ازین روتاکه جان داردازآن دربرنمی خیزد

سخن با کوفه

فضای تو چقدرغم فزاست ای کوفه
بگوامام غریبت کجاست ای کوفه
صدای یا ابتا از خرابه ها آید
تمام شهر پراز این صداست ای کوفه
قسم به شام غریبان مرتضی سه شب است
که سفره فقرا بی غذاست ای کوفه
هنوز از جگرنخل های تو به فلک
صدای ناله شیر خداست ای کوفه
دل شکسته یتیمی نشسته چشم به راه
هنوز منتظرمرتضاست ای کوفه
به اشگ غربت و خون سرعلی سوگند
تو را نه دوستی ونه وفاست ای کوفه
زدست مردم نامرد تو علی چه کشید
که مرگ خودزخداوند خواست ای کوفه
چراعلی دل شب دفن شد جواب بده
مگر نه او شه ارض وسماست ای کوفه
گذشت هرچه شد اززینبش تلافی کن
اگرچه کارتو جور و جفاست ای کوفه
بیاوبعد علی با حسین خوبی کن
که از تو خون جگر مجتباست ای کوفه
روا بود که خرابت کنند از ریشه
زبس تو را ستم نارواست ای کوفه
زبی وفایی وجوروجفای مردم تو
هماره ناله «میثم» به پاست ای کوفه

حرف محال

شعر دروصف تو لالی بیش نیست
گفتنت حرف محالی بیش نیست
پیش اشکت آب اقیانوس هم
قطره آب زلالی بیش نیست
جلوه های تو که باشد آفتاب
قطعه سرخ زغالی بیش نیست
هرکجایش ردّ دست توست
ذات این عالم سفالی بیش نیست
حرف ما ازتو نماد جهل ماست
پاسخ ما هم سوالی بیش نیست

غرق تماشا

تورا تنهای تنها آفریدند
برای خاطر ما آفریدند
تمام عشق را درتو نهادند
تورا با عشق یکجا آفریدند
وضوح روح تو ابهام دارد
تورا مثل معمّا آفریدند
تورا چون سوره توحید قرآن
برای نسل فردا آفریدند
کتاب وصف تودل می رباید
تو را دریای انواع تجلّی
مراغرق تماشا آفریدند
مراسلمان پشت پایت ای مرد
تو را شبگرد صحرا آفریدند

همجنس نماز

مدارچشم تودور نماز است
نماز تو نیازم را طراز است
نگاهت گاه سجده سربه زیراست
سرت درپیش مردم سرفراز است
هنوز از خلقت تو از تعجب
دهان آفرینش باز باز است
فقط معمار دست ماهر توست
که از یک مشت خاک آیینه ساز است
چه راحت می شود باتو خدا گفت
مگر روح تو همجنس نماز است؟

حرارت جلوه

می سوخت درحرارت یک جلوه آفتاب
سربرد ازخجالت خود موج زیرآب
دریا شنید نامش وازترس آب شد
خورشید پابرهنه زمین خورد ازشتاب
وصفش کسی نگفت وهزاران کتاب شد
سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب
کلی است مثل نور,ولی منحصر به فرد
مجبور روشنیم ونداریم انتخاب
بنت اسد رسید و دعا کردکای خدا
آمد برون زکعبه منادای مستجاب
کی آمد وچگونه؟کجابود وکی رسید؟
ازذات حق سوال مکن هست بی جواب
کعبه نداشت ظرفیت جلوه این همه
تصویر چون بزرگتر آمد شکست قاب
مامست کرده ایم وبه معراج می رویم
ازکاسه های لم یلد سوره شراب
ماراخراب باده توحید کرده اند
جمع نقیض رانگر؛ آبادی خراب
آری بزرگترزعلی نیست آیه ای
آری زلال ترزعلی نیست حق ناب
سیمرغ,بی عنایت تو مرغ خانگی
مرغی که باولایت تو پرزند,عقاب

یوسف آه

ای عبورسبز نخلستان به دوش
بازهم از ذهن نخلستان بجوش
تیغ دستت بسکه برصحرا نشست
شد کویر ازدست تو خرما فروش
یوسف آه تو عمری بین چاه
می وزد درخویش ومی گوید خموش
ای بت سجاده آدم ,علی
زین سجود آدم نمی آید به هوش
کودکی دارد صدایت می کند
کفشهای وصله دارت رابپوش
بازهم ازکاسه طفل یتیم
شربت شام تجلی رابنوش
تالباس آینه برتن کنی
آه را افکنده ای ازروی دوش
یک شب ازعمرت هزاران رکعت است
رکعتی ازغشوه های پرخروش

علی مظلوم علی

شده جانم فدا به شهر کینه ها

مرا کشته ولی غم یک اشنا

همه عرو حیات،منو ان خاطرات،شده وقت نجات

علی مظلوم علی((۲))

شب قدر علی شده پر خون خدا

رخ زرد علی شده گلگون خدا

سحر شد باصفا،شده وقت دعا،روم سوی خدا

علی مظلوم علی((۲))

رخم گلگون شده زخون فرق سر

دلم پرخون شده زیاد میخ در

منم خونین جگر،شده وقت سحر،شب غم شدسحر

علی مظلوم علی((۲))

دگر پر میکشم به سوی فاطمه

به لبهام ذکر او نمایم زمزمه

بهارم امده**قرارم امده**که یارم امده

علی مظلوم علی((۲))

الا ای دخترم مشو محزون دگر

به گرد بسترم مریز اشک بصر

پس از من زینبا،روی در کربلا،شوی غرق بلا

علی مظلوم علی((۲))

به فرق پر زخون شدم عازم دگر

به یاد کوچه ها شدم خونین جگر

به محرابم کنون،رخم شد لاله گون،دلم شد پر زخون

علی مظلوم علی((۲))

زیاد همسرم هنوز خونین دلم

غمش اتش زده میان محفلم

میان کوچه ها،شدم غرق بلا،زداغ لاله ها

علی مظلوم علی((۲))

۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸۸

بزن بر سر که زینب بی پدر شد

حسین تشنه لب خونین جگر شد

حسن تنها نشد سر در گریبان

ابالفضل جوان هم نوحه گر شد

فلک کشتی علی مرتضی را

بشر را خاک از این ماتم به سرشد

پریشان گشته زهرای مطهر

به جنت خون دل خیرالبشر شد

علی مولا

یتیما با ظرف شیر

                 ساکتنو سر بزیر

                                  در خونه امیر

غم رو شونه هاشون،اشک چشماشون روی گونه هاشون

ناله میکنند ،ز غم بابا شون

اون که شب میومد تک و تنها، روی شونش نون و خرما

حالا فهمیدن که کی بوده

اون که شبها با حال خسته، میو مدبا روی بسته

حالا فهمیدن علی بوده

علی علی یا علی

تیره شده اسمون ،دل همه غرق خون

در دل خرابه چشمای ،گرسنه به راه بابا

از کسی به جزء او غذا نمیخوان

بی وجودش از دنیا سیرن

برای بابا میمیرن،همه سراغشو می گیرن

خرابه ها تاریکو سرده،بابا دیگه بر نمیگرده

همه سراغشو میگیرن

علی علی یا علی

دلم شده پر امید ،شب وصالم رسید

شب شبه مراده،اینقدر نکن ناله دختر من

اشک شوقو تو چشمای تر من

فاطمم میاد دنبال من،خبر داره از حال من

میاد امشب به استقبال من

به انتظارش بیدارم،کنار این کوله بارم

درد دلهای چندین ساله من

نور دل تنگ من،پسر قشنگ من

ای امید بابا،پیش من بیا تا بذارم امشب

دستتو تو دسته حسین و زینب

تا حسینمو،یاری کنی

براش علمداری کنی،باید که ابرو داری کنی

هرجایی باشی کنارش،که حتی با یک اشارش

خونتو بر زمین جاری کنی

علی علی یا علی

 

یا علی

کوفه دیگر رهبرو مولا نداری

ناشناس همدم شبها نداری

شد به خون غوطه ور**در نماز سحر **عشق و ایمان

یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی جان۲

کوفه جسمش گشته تشیع مخفیانه

بوده قبرش مثل قدرش بی نشانه

کوفه ان جسم پاک **گشته پنهان به خاک**چون غریبان

یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی جان۲

کوفه بشنو ناله های دل شکسته

هر غریبی با غم بابا نشسته

خسته و غم زده** سینه ماتم زده** دیده گریان

یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی جان۲

کوفه از روزی که زهرایش فدا شد

صد مدینه غم به جان مرتضی شد

لحظه هایش همه**مانده بی فاطمه** بیت الحزان

یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی جان۲

حضرت علی(ع)

کوچه ها تاریک و سرده ،خونه ها کلبه درده

یتیمای کوفه دیگه ،باباشون بر نمیگرده۲

مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر

تجلی صبر خدا مولا حیدر

شهیده محراب دعا مولا حیدر

اول مظلوم دنیا، شده مهمان زهرا

کی میاد ماه منیرم، دارم از غصه میمیرم

چند شبه که من زه مادر، هی سراغشو میگیرم

مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر

من خودم غذا نخوردم، ولی شیر برات اوردم

دیر شد اما رفته بودی ،کاشکی من به جات میمردم

مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر

دارو ندارمن تویی مولا حیدر

باغ و بهار من تویی مولا حیدر

اسمون بی ستاره، از غمش تیرو و تاره

چون حسین از دل زینب ، هیچ کسی خبر نداره

مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر مولا حیدر

 

((گل نرگس بیا ای گل نرگس))

 

((گل نرگس بیا ای گل نرگس))

باور نداری دلبر من میاد یک روزی

سایه اش به خدا بر سر من میاد یک روزی

میاد از پشت ابر حضرت خورشید

میده پایان به صبر حضرت خورشید

گل نرگس بیا ای گل نرگس

بی تو به خدا ترانه ها صدا ندارن

بی تو به خدا شکوفه ها خدا ندارن

همیشه مهربون پراز بهاری

اره تو زمستون پراز بهاری

گل نرگس بیا ای گل نرگس

از بس کوچه ها مثل دلها چراغونیه

گفتند ملائک روی زمین یک مهمونیه

نگین از تاریکی میلاد نوره

تو همین نزدیکی میعاد نوره

گل نرگس بیا ای گل نرگس

مولودی امام زمان

 

یک غروب اتشین که زمین ذوب حرارت خداست

کوچه ها همه چراغون میشه باز

دیوارا ائینه بندون میشه با

نیمه شب از کوچه بیرون میشه باز

یا یک صبح سربی پر از غبار

توی بهت انتظار

کوچه ها داد میزنند یکی امد

جاده فریاد میزنه مهدی امد

لحظه حقیقت بشر میشه

شب غم سحر میشه

اون که چشمای بشر منتظر ظهورشه

توی حوض عاشقی

چلچراغ نورشه

یک غروب اتشین

 که زمین ذوب حرارت خداست

یک صدای ربنا

دلامونو تکون میده

توی دست حسن ما

 لاله بوی خون میده

بچه ها مهدی میاد

با قطار واژه هاش

هممون رو میبره

به صداقت صداش

عاشقا مهدی میاد

واسمون گل میچنه

گل نرگس قشنگ

به بهارمون میده

خاطرات رنگارنگ

توی موج ابر و باد

 یک روزی مهدی میاد

حاج محمد کریمی

میلاد امام زمان

باز هم شهر چراغانی شبها دارد

یک دو روزی سخن از مهدی زهرا دارد

باز هم چند صباحی سخن از او گوییم

زگل یاس، بوی نرگس خود می جوییم

باز هم داییه چشم به راهی داریم

چند روزی به سر جاده نگاهی داریم

شاید این راه که رفتی نباشد ره وصل

یا خوشی ها همه فره است نباشد ره وصل

نکند گول هوسهای خیالی بخوریم

چشم خود بسته و یک میوه کالی بخوریم

همه بنشسته که فریاد رسی می اید

همه لب بسته که یک روز کسی می اید

این که ما لب زسخن بسته خموشیم خطاست

این که ما یوسف به عزیزی بفروشیم خطاست

لب گشاییم و بگوییم که ما کس داریم

هر که نازد به کسی ما گل نرگس داریم

کاش میشد که مرا دور سرت گردانند

حلقه بر گوش شده پای رکابش خوانند

خوب میشد دل من  نیز چراغان بشود

جای ابلیس حرم خانه ایمان بشود

خوب میشد که شبی نافله قوتم باشد

عکس ان گمشده درقاب قنوتم باشد

خوب می شد که مرا نیز خریدار کند

با کلافی به کفم راهی بازار کند

به خدا یوسف ما هست بگو یار کجاست

سر بازعیان است خریدار کجاست

هیچ شد ندبه یک جمعه زجا برخیزیم

قطره اشکی به تمنای ظهورش ریزیم

هیچ شد بهر فرج دست دعا برداریم

قدمی خیر برای شهدا برداریم

هیچ شد بر دل او نور امیدی بدهیم

دست او نامه اعمال سپیدی بدهیم

هرچه دیدیم از او نور نگاه است نگاه

هرچه دادیم به او بار گناه است گناه

وقت تغییرمرام است بیا برگردیم

تا نخوردیم به بنبست بیا برگردیم

فکر کردی که چرا روزی ما کم شده است

قسمت شیعه فقط غصه و ماتم شده است

همه از غربت مهدیست نمی دانی تو

این که او هست ولی نیست نمی دانی تو

پس چه شد وعده پوشالی هم عهدی ما

از پس پرده نیامد زچه رو مهدی ما