-

شده مثل گل یاس خزان گلشن قاسم

بیارید بیارید گلاب و گل وقران

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))

بیارید بیارید کفن بر تن قاسم

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))

بگوید به زینب که از خیمه بیاید

گل باغ حسن را تماشا بنماید

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))

جوانان حسینی بیایید به میدان

خزان باغ وجودش گل انداخته به رویش

حسین بوسه نشاند بران صورت ماهش

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))

قد کوچک این گل نشسته به یم خون

بود زخم فراوان بر این قامت گلگون

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))

زه زخم تن این گل رسد اه و نوایی

که شد وقط جدایی عمو جان به کجایی

((که این گل شده پرپر،زشمشیرو زخنجر))


جوانان حسینی کجایید کجایید

به کف لاله بگیرید بیاید بیاید

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

چسان خون گلویش گل انداخته به رویش

عدو از دم شمشیر زده شانه به مویش

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

به خیمه بنشینم رخش سیر ببینم

ززخم بدن او گل بوسه بچینم

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

فرات اشک روانش عطش اتش جانش

عسل خون دهانش عمو ورد زبانش

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

روم پیکر او را به خیمه بگذارم

گل پرپر خود را به اکبر بسپارم

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

به عبدالله معصوم بگویید بیاید

گل روی برادر تماشا بنماید

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))

بیا مادر قاسم بیاخواهر قاسم

که رخساره بشویید زخون سر قاسم

((گل یاسمن امد یتیم حسن امد))


یا حسین ای ساقی جام بلا

هر دلی را میکشانی کربلا

ای حریمت قبلگاه جان ما

        نام زیبایت من واهل بلا 

   ((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

کربلایت عاشقان را کرده مست

           عاشق روی تو گشته هرچه هست

زائرت شد هر دل زیبا پرست

              ساقیت کرده فدایت هر دو دست

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

ای حدیث جمع مستان نام تو

                کربلای عشق و مستی جام تو

هر دل زیبا پرستی رام

                      عالم هستی به زیر گام تو

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

 


 

روی تو ای هلال من ،شمع جان من است

سرت به روی نیزه ها ،سایبان من است

این منو کودکان،این تو ساربان

((یا حسین یاحسین))

ائنه رویت چرا،شده خاکستر

با خواندن قران خود دل زمن میبری

تو پناه منی،تکیه گاه منی

((یا حسین یاحسین))

با من بگو از غنچیه،لب خونین سخن

قران بخوان، قران بخوان،برتسلای من

بی تو قد خمیده،شده مویم سپید

((یا حسین یاحسین))

تکلمی تبسمی،کن تو با دخترت

ترسم دهد از غضه جان، گل نیلوفرت

لیلتولقدر من ،جلوه قدر من

((یا حسین یاحسین))

پای سر خونین تو، ناله از دل زدم

تا با تو هم دردی کنم، ناله از دل زدم

تو غمهای من ،وای من وای من

ائنه روی تورا، سنگ دشمن شکست

برغنچه لبهای تو، سنگ دشمن نشست

منو اه دلم،شده غم حاصلم

((یا حسین یاحسین))


سوز عطش در دل سوزان توست

دیده دریا همه گریان توست

اب خجل از لب اطشان

((یا حسین یا حسین))

زمزمه اب بود یا حسین

یوسف لب تشنه زهرا حسین

کشته شدی بر لب دریا حسین

((یا حسین یا حسین))

اب وضوی تو زخون سرت

درود بر العطش اصغرت

((یا حسین یا حسین))

اشک به یاد لب خشکت کم است

العطشت زمزمه عالم است

دیده به یاد عطشت رمزمست

((یا حسین یا حسین))

ای لب خشک تو حیات همه

اشک فشان چشم بنی فاطمه

بر تو سقای تو درعلقمه

((یا حسین یا حسین))

قافله سالار بلا کی مرا میبری

از سر نعش پدرم به کجا میبری

چه کنم با دلم مانده اینجا دلم

((یا حسین یا حسین))

سینه سوزان مرا تو نمک میزنی

عمه مظلوم مرا تو نمک میزنی

عمه ام را مزن او بود جان من

((یا حسین یا حسین))

جسم شریف شهدا بر زمین مانده است

بر بدن بی سرشان اسبها رانده اند

ان بدنهای پاک شده غلطان به خاک

((یا حسین یا حسین))

بهر کتک خوردن ما غم بهانه بود

چون که برم نام حسین تازیانه بود

من خونین جگرمیروم در سفر

((یا حسین یا حسین))


سربه صحرای جنون با دل بیمارعشق است

نغمه ی هو زدن مرغ گرفتارعشق است

او که دل برد زما روزازل تا اخر

خون ما باد حلالش که چنین یارعشق است

((گل زهرا حسین یاحسین یا حسین))

ساقیا باده بده از خم عباس به من

که مراباده دل برکش گلنارعشق است

کنده بر قبضه شمشیر علی یا عباس

ذولفقاره دو دم حیدرکرارعشق است

((گل زهرا حسین یاحسین یا حسین))

کارهرکس که گره خورده مد خواست ازاو

نام زیبای ابالفظل به هرکارعشق است

روز پیکار عدو ترس ازان داشت علیست

رقص شمشیر به دست علی وارعشق است

((گل زهرا حسین یا حسین یا حسین))

خرم انکس که گرفتار سرزلفش شد

تا ابد برسراین کوچه وبازارعشق است

روز محشر اگه او قاضی پرونده ماست

یا حسین گوکه چنین قاضی عیارعشق است

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

داده ام تا بنویسند به روی کفنم

من ابالفظلی یمُ میرعلمدارعشق است

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))


این پیکر صد پاره زه شمشیر حسین است

سر داده زکف درره تقدیر حسین است

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

با دادن جان داد به دین جان دباره

زهرا کند از دور براین کشته نظاره

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

هر قطره خونش به خدا غرق پیام است

بخیز برادر که دگر کار تمام است ((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

بشنو سخنی نغر زه رگهای بریده

ازاده بود هر که شود کشته ایده

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

شد اب وضویم اگر از خون گلویم

راهی بجز از راه خداوند نپویم

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

 


 

مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود

مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند
مگر که کهنه پیرهن به پیکرش روا نبود

اکبرم ای اکبرم نور چشمان ترم

از غم مرگ تو شد خاک ماتم بر سرم

**********

ای خدا این کشته جانان من است

ای خدا این راحت جان من است

ای خدا این نور چشمان من است

کشته اش چون بنگرم اکبرم ای اکبرم

**********

پاره پاره تیغ کرده پیکرش

فرشی از خون گشته خاک بسترش

در حرم گریان دو طفل مضطرش

قبله اهل حرم اکبرم ای اکبرم

**********

نیست در مرگت علی طاقت مرا

بعد مرگ تو علی الدنیا عفا

زندگی بعد از علی نبود روا

زود رفتی از برم اکبرم ای اکبرم

**********

تا رسیدم بر سرش جان داده بود

غرقه خون بر روی خاک افتاده بود

آمدم بالین او اما چه سود

مونس دل اکبرم اکبرم ای اکبرم

**********

تشنه لب در معرکه جان داده است

دیدگانش را بهم نهاده است

آه بر خاک بلا افتاده است

کن نگاهی از کرم اکبرم ای اکبرم

**********

کاش می شد گوید او حرفی به من

آه او با من نمی گوید سخن

گشته گریان بر علی دشت و دمن

در عزایش دخترم اکبرم ای اکبرم

**********

هر چه خواهش کردمش سودی نداشت

مرگ او داغی به قلب من گذاشت

در وداعش قلب زینب می گداخت

نوحه خوانش خواهرم اکبرم ای اکبرم

**********

آه بی جان بر زمین افتاده است

با لب تشنه علی جان داده است

خصم داغش بر دلم بنهاده است

کی رود از خاطرم اکبرم ای اکبرم

ای مرا سرو چمن داغ تو داغ حسن (ع)

پیش چشمان عمو به زمین پای مزن

دیدن پیکر خونین تو ای لاله من

شده یادآور جسم حسن (ع) و تیر و کفن

ای گل یاسمنم یادگار حسنم

سیزده ساله جوان شد بهار تو خزان

از دل خسته من برده ای تاب و توان

از لب تشنه ات ای نو گل نجمه خجلم

بر سر کشته تو جان عمو پا به گلم

ای گل یاسمنم یادگار حسنم

حجله ات حجله خون بر تنت زخم فزون

طاقت و صبر و شکیب از کفم رفته برون

خاک صحرای بلا ، خون سرت شد کفنت

به روی سینه برم جانب خیمه بدنت

ای گل یاسمنم یادگار حسنم

لاله نو ثمرم سوخت داغت جگرم

حنجر خشک تو را تر کند چشم ترم

شده پنهان به بر سنگ جفا پیکر تو

وای بر حال دل عمه غم پرور تو

ای گل یاسمنم یاد گار حسنم

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

کوفییان تشنه خونش به کمین بنشستند(2)

عهدها را همه از جارو جواب بگسستند

مانه از اب شدند قلب حرم بشگستند(2)

تشنه لب اهل حرم بر لب دریاها

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست

آن دم بريدم من از حسين دل کامد به مقتل شمر سيه دل

او مي دويد و من مي دويدم او سوي مقتل من سوي قاتل

او مي نشست و من نشستم او روي سينه من در مقابل

او مي کشيد و من مي کشيدم او خنجر از کين من ناله از دل

او مي بـريـد و مـن مي بـريدم اوازحسین سر من از حسین دل

خواهرم از حرم گلاب و قرآن بیار

که به میدان رود این گل باغ بهار

قاسم بن الحسن،پوشد ازخون کفن ،

من غریبم(2)

یادگار برادرم بکف جان گرفت

غربتم را بدید و عزم میدان گرفت

میرود جان من پیش جانان من

من غریبم(2)

اهل خیمه همه محو رخ ماه او

اشک زینب شده بدرقه راه او

این من و آه من می رود ماه من

من غریبم(2)

زیر سم ستور حمایت از من کند

استخوان های جسم کوچکش بشکند

گل درتاب و تب ، جانش آیدبه لب،

من غریبم(2)

قامتش مثل گل پرپر و بی سر شود

پاره پاره به زیر تیغ و خنجر شود

بدنش روی خاک میشودچاک چاک

من غریبم(2)

حضرت اباالفضل

اى تكيه گاه من پشت و پناه من عباس من عباس
آرامش جانم سقاى طفلانم عباس من عباس
* * *
اى سرو عشق من كه فرقت را دوتا كردند
دست علمدار تو را از تن جدا كردند
از داغ تو پر خون دل و قلب مرا كردند
اى شمع افسرده اى باغ پژمرده عباس من عباس
* * *
تا ناله ادرك اخايت را شنيدم من
با چشم خود تنهائى ام را بى تو ديدم من
چون مرغ پر بشكسته سويت پركشيدم من
باغ بهار من داروندار من عباس من عباس
* * *
اى لاله سرخم بين رخساره زردم
خود را به اينجا با هزاران زحمت آوردم
آخر بگو من با چه روئى خيمه برگردم
طفلان زار تو در انتظار تو عباس من عباس
* * *
افتادى و افتادم از پا اى گل زيبا
من بى تو ديگر اى عزيز من شدم تنها
پيچيده اينجا عطر و بوى مادرم زهرا
او غمگسار توست اينجا كنار توست عباس من عباس

من باغبان عشقم و، گل می فروشم
بگرفته ام این غنچه را، بر روی دوشم

این آخرین یار من است ای اهل کوفه

این مهر طومار من است ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا 

با خنده ی آخر ز خود، شرمنده ام کرد
با یک نگه هم کُشت او، هم زنده ام کرد

این آخرین یار من است، ای اهل کوفه

این مهر طومار من است، ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا

ای کوفیان آورده ام، شش ماهه مهمان
بر روی دست من بود، یک جزء قرآن

این آخرین یار من است، ای اهل کوفه

این مهر طومار من است، ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا

علی اکبر من رفت خدایا چه کنم من؟
که روح از بدنم رفت خدایا چه کنم من؟

علی اکبر لیلا،انیس دل لیلا تویی نوگل لیلا،گل احمر لیلا

قرار دل لیلا،تویی مونس لیلا گل یاسمنم رفت خدایا چه کنم من؟

بخوان سوره کوثر،برای علی اکبر رود جانب لشکر،بَر قوم ستمگر

که شاید نکند ظلم،به این شبه پیمبر ضیاء بصرم رفت خدایا چه کنم من؟

دراین دشت وبیابان ،شدم بی سر وسامان
بیابان همه لشکر،گروهی همه نادان
علی یکّه و تنها ،برقوم لعینان
قرار دل من رفت خدایا چه کنم من؟

من بـرای خدا دسته‌گل می‌برم
باشد این دسته‌گل غنچۀ پرپرم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
چهـرۀ لاله‌گـون می‌پسندد خـدا
حنجر غرقه خون می‌پسندد خدا
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
خنده کن تا که از خون خضابت کنم
بــر ســر دوش خــود آفتابت کنم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
هدیه بر خالق داورت می‌کنم
پیش تیـر بلا سپرت می‌کنـم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
سینه و دست من شده گهواره‌ات
گشته تقـدیم حق گلوی پاره‌ات
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
عهد من با خدا از تو کامل شود
قسمتت جای شیر، تیر قاتل شود
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
****
گرچه با سنِّ کم تو علی‌اصغری
بر روی دست من حجتِ اکبری
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم

قد و قامت قد و قامت
در زمیـن کربـلا کـرده قیامت
یوسف زهرا سرت بادا سلامت
واویلا واویلا از دل ليلا
****
ام ليـلا ام ليـلا
می‌شود جسم جوانت پاره پاره
کن دعا برگردد از میدان دوباره
واویلا واویلا از دل ليلا
****
وامصيبت وامصيبت
بـا شهیـد کربـلا کـن نـاله‌ ای دل
کس ندیده یک شهید این همه قاتل
واویلا واویلا از دل ليلا
****
يابن الزهرا يابن الزهرا
خواهرت زینب زند بر سینه و سر
عمـه‌ات آيـد بـه استقبـال مـادر
واویلا واویلا ازدل ليلا
****
ای جـوانان اي جـوانان
جای اشک از دیده با هم خون فشانید
بـر علـی‌اکبر همـه قـرآن بخــوانید
واویلا واویلا از دل ليلا
****
ای سکینه ای سکینه
بر علی‌اکبر بزن بر سر و سینه
بی برادر می‌روی سوی مدینه
واویلا واویلا از دل ليلا

اي جوان حسين پركشيدي

جام قالو بلا سركشيدي

داغ تو زد به قلبم شراره

مانده از تو تني پاره پاره

واويلا واويلا

--------------------------

مي كشانم خودم را بسويت

مي كشم لخته خون از گلويت

بر تنت نيست دگر جاي سالم

آمده ياريم آل هاشم

واويلا واويلا

--------------------------

اي اذان گو چرا بي صدايي

مي نهم جسم تو برعبايي

اي علي جان اگر مي تواني

پا شو تا اشهدم را بخواني

واويلا واويلا

مي رود از حـرم يوسـف کرببـلا

مي برد همرهش تاب و توان مرا

بهتر از جان من ماه کنعـان من

اي شبه پيغمبر بـابـا علي اکبر

* * * * * * * * * *

از لب خشک تو بوسـه بگيـرم علي

لب گشا کن دعا که من بميرم علي

اي مـه دلربـا يوسف کربلا

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر

* * * * * * * * * *

پسرم ظهر شـد آمده وقت نماز

لب گشا و بگو اذان به صوت حجاز

گل خوش عطر و بو دارد از خون وضو

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر

* * * * * * * * * *

بعـد تـو اي علـي نباشدم دلخوشي

پا مکش بر زمين ورنه مرا مي کشي

تو ببين اي جـوان شده ام قد کمان

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر

شجاعی اشجع الناسی سراپا شور واحساسی

تو غیرتمند وحساسی درخشانتر زالماسی

تو در باغ گل عترت گل یاسی گل یاسی

علی را نورعینی و ابا الفضلی وعباسی

قمر بنی هاشم ابالفضل قمر بنی هاشم(2)

قمر بنی هاشم

 

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند

آقا به حقِ چشمی، که غرقِ خون ز تیره
هر ساله تو تاسوعا دلم برات می گیره
پر می زنه دلِ من به علقمه دمادم
لحظه ی جون دادنت آقا می آد به یادم
وقتی می آد به یادم که مرغ دل رها شد
لحظه ای که یا عباس دستِ شما جدا شد
وقتی می آد به یادم که ناله سر می دادی
از روی زینِ اسبت سر رو زمین نهادی
وقتی می آد به یادم ز مشکت آب می ریخت
سرشک تو برای طفلِ رباب می ریخت
وقتی می آد به یادم که با نوای خسته
نقش زمین شدی و فرقِ سرت شکسته
خاک پر از خون و اشک، علقمه بسترت بود
ناله ای رو شنیدی که آه مادرت بود
می گفت منم فاطمه مادر تو یاسِ من
قربون قد و بالات حضرتِ عباسِ من
چرا قدت شکسته همچو قدِ کمانم
قصه ی مشک پاره از تو چشات بخوانم
بعد تو روز حرم تاریک دیگه چون شب
وای از حسین تنها وای از نگاه زینب

سفر عشق

سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا

مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما

یا اباالفضل

بـر زمیـن افتـاده لاله یـاسم شـد جـدا از تن دست عباسم

یا اباالفضل

رفتـی و بـی‌تو شد نصیب من گریـۀ زینــب خنـده دشمــن

یا اباالفضل

جام خالی در دست طفلان است چشمشان بر تو سوی میدان است

 


یا اباالفضل

تا به خون خفتی در دل صحرا زائـرت گـردید مـادرم زهـرا

یا اباالفضل

تا لب از خـونِ دیده‌تر کردی داغ اکبــر را تازه‌تــر کــردی

یا اباالفضل

بـا کدامیـن دل ای علمـدارم بـی‌تـو رو سـوی خیمه‌هـا آرم

یا اباالفضل

با کدامین دست ای سراپا خون آورم تیــر از دیــده‌ام بیـرون

یا اباالفضل

محرم الحسین

ای که دین از سعی تو تضمین شده
کربلا از خون تو رنگین شده
تکیه گاه ما تویی مهر و ماه ما تویی
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب

 

کربلا را لاله کاری کرده ای
تا ز قرآن پاسداری کرده ای
هر طرف گشته نگون نوجوانی غرق خون
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
قتلگاهت جلوه گاه داور است
عصر عاشورا شروع محشر است
پیکرت ای نور نور گشته پامال ستور
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ای فرات عشق ما، ای تشنه کام
بر لب خشکیده ات هر دم سلام
ای لبت آب حیات تشنه آب فرات
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
جسم عبّاست کجا افتاده است
دستش از پیکر جدا افتاده است
ساقی لب تشنگان داده یارب تشنه جان
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ناله اصغر نمی آید دگر
کودکت در خواب خوش رفته مگر؟
گویی آن طفل صغیر گشته سیر از آب تیر
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
زینبت رنج اسارت می برد
بار سنگین رسالت می برد
با غم و دردی گران شد اسیر کاروان
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
بازهم طرح جفا افکنده اند
آتش اندر خیمه ها افکنده اند
کربلا در التهاب کودکان در اضطراب
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
دخترت را گرچه دشمن بسته است
تیغ نطقش پشت دشمن را شکست
حق به باطل چیره شد چشم گردون خیره شد
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
تیر و حلق نازک او وای وای
از رباب و کودک او وای وای
خیمه، ماتم خانه است خالی از دُردانه است
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
قاسمت در حجله گاه خون چرا؟
پایمال این گوهر مکنون چرا؟
کن شتابی یا حسن قاسمت را کن کفن
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
دشمنان آتش به دل ها می زنند
کودکانت سر به صحرا می زنند
دست ها در سلسله پای ها پر آبله
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
شب شد و آرام شد طوفان جنگ
وز دو جانب مانده بر جا نام و ننگ
نام مردان شهید ننگ یاران یزید
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ای که از ما غارت دل کرده ای
بر سر نی از چه منزل کرده ای؟
نیست ای مصباح طور جای تو کنج تنور
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
موج خونت دشت و صحرا را گرفت
انتقام آل زهرا را گرفت
کاخ ظالم شد خراب نقشه اش شد نقش آب
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب



خیمه ها را جستجو کن زینب من

داغ اصغرجان رسانده بر لب من

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

شمع خاموش من عطر اغوش من اصغرم کو

مینشینم تا که از میدان بیاید

سوره افتاده ازقران بیاید

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کوذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

طفل شیرین من غنچه نسترن اصغرم کو

اسمان فرزند پیغمبر غریب است

برلب من ایه امن یجیب است

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

برتقاضای اب داده دشمن جواب اصغرم کو

برده بابا تا که سیرابش نماید

ترسم اخر تشنه از میدن بیاید

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

ترسم اخر عدو بشکند قلب او اصغرم کو

مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است وکسی بر سرندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

زجور ساربان بی مروت

دگر انگشتُ انگشتر ندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

چرا رگهای او پر خاک وگشته

مگر در کربلا خواهر ندارد

چرا بر سینه اش دشمن نشسته

مگر تنها شده یاور ندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

دیده بگشا که طبیب بر سر بالین امد

دیده بگشا که حسین با دل خونین امد

دیده بر هم منهی سرو به خون خلطیده

تا نگویند حسین داغ برادر دیده

دیده بگشا که طفلان همه غوغا دارند

جرعه اب روان ازتوتمنا دارند

یا حسین ابن علی دست منو دامان تو

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

در دم مردن بیا اندر کنارم یا حسین

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

ای شه کونُ مکان درد من ودرمان تو

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

ارزو دارم دم جان دادنم بینم تو را

گر تو ایی کی مرا وحشت زجان دادن شود

((جان ما قربان تو یا حسین ابن علی))

بینوا را ایکریمُ مهربان از درمران

مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین

((جان ما قربان تو یا حسین ابن علی))

در دم رفتن بیا اندر کنارم یا حسین

حق زهرا مادرت چشم انتظارم یاحسین

خادمم عبدم غلامم نوکرم درمانده ام

سروری کن لحظه ای در احتظارم یا حسین

بی نوارا جان زهرا مادرت از درمران

مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین

در سوال وپرسش قبرم بیا بیچاره ام

بی کس و بی مونس و بی غمگسارم یا حسین

این لباس نوکری را ای شه از صالح نگیر

چون که یک عمری بود این افتخارم یا حسین




((ای امید حسین ای پناه حسین

ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ای خجل از تو اب تو خجل از رباب

تشنه جان داده ای پیش دریای اب

تو به میدان عشق شیر دریا دلی

تو امید حسین تو ابوفاضلی

(( ای امید حسین ای پناه حسین))

(( ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین)

حسن ای روی حسین روی نورانیت

اثر سجده بود نقش پیشانیت

چشم خونین تو شده نقش زمین

دیده بگشا تو ای ماه امالبنین

((ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ای علمدار من یارغمخوار من

من گرفتار یار تو گرفتار من

میکشد انتظار در حرم دخترم

تا تو اب اوری بر علی اصغرم

(( ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

خون بازو شده اب سقای من

وای من وای من وای من وای من

چشم خود واکن ای خوفته در علقمه

دیدنت امده مادرم فاطمه

((ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ساقی تشنگان مشک ابت چه شد

من صدایت زدم پس چوابت چه شد

اشک من بررخُ خون توبرجبین

دست من برکمردست توبرزمین

قاسم ای هم نفسر اکبر لیلاگل من

این چنبین پای مکش روی زمین حاصل من

سینه ات را به روی سینه بگذار ببرم

تن صد پاره ای توای گل زیبا به حرم

عمه ات سینه بشکسته تو چون نگرد

در مدینه زهمان کوچه غربت گذرد

حسین جان2 ببین شرمنده هستم

تویی مولا واقا تو را من بنده هستم

منم حر گنه کار توهستی شاه ابرار

((حسین جانم حسین جان))

حبیبی 2اگر راه تو بستم

ببخشایم که دانم دل زینب شکستم

زدرگاهت تو مولا مرانم جان زهرا

((حسین جانم حسین جان))

در این دشت که راه جنان استُ جهیم است

فقط راه حسینی سراط المستقیم است

به سربندم نوشتم حسین باشد بهشتم

((حسین جانم حسین جان))

به خیمه ها خبر کنید که حسین کشته شده

خاک عزا به سر کنید که حسین کشته شده

تشنه کام کربلا خامس ال عبا

یا حسین جانم حسین

مرحبا عباسم

مکـن از داس هراس بـاغ اگـر دارد، یاس

یـک بیابـان دشمـن منم و یک عباس

آسمانم مـن و عبـاس علـی ماه من است

چه غم از روبهیان، شیر به همراه من است

 


مرحبا عباسم

سفـر مــا شــد طـی یک سفر هست از پـی

تــو ولــی بـر ناقــه مـن ولـی بـر سـر نی

دست گلچین ننهد هیچ گلی در باغت

غم نهـد روی غم و داغ به روی داغت
مرحبا عباسم

وه از ایــن، اقبالــم فاطمـــه، دنبالـــم

همه جا با من هست تــا لــب گــودالم

منکه شمع و گل و پروانه و بلبل دارم

گلفروشـم مـن و هفتاد سبد گل دارم


مرحبا عباسم

ماه پر از ستاره‌ام، مصحف پاره‌پاره‌ام
دیده گشا، به من که من، کشتۀ یک اشاره‌ام

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

 


همدم دلنواز من، کبوتر حجاز من
ظهر شده اذان بگو، مکبّر نماز من

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

زخم تو مانده بر دلم، داغ تو گشته قاتلم
آب ندادمت ولی، از لب خشکت خجلم

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

اشک دو دیده‌ام ببین، رنگ پریده‌ام ببین
سرو به خون نشسته‌ام، قد خمیده‌ام ببین

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
عمّه رسیده از حرم، مرا کمک کن پسرم
که دختر فاطمه را، به سوی خیمه ببرم

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

بی‌تو غریب و بیکسم، چو طایری در قفسم
گریه شده بغض گلو، مانده به سینه نفسم

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

به زخم دل دوا بزن، مرا مرا صدا بزن
به من بگو که زنده‌ام، دوباره دست و پا بزن

یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی

یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار

مي‌زنم شمشير مي‌گويم حسين

گـر ببـارد تير مي‌گويم حسين

با حسين بودم با حسين هستم گر جدا گردد از بدن دستم

انا عباس علي

 


منكـه سقّايـم سقّـاي حـرم

مي‌روم آبي در خيمـه بـرم

گرچه تشنه گرچه عطشانم فكر لب‌هاي خشك طفلانم

انا عباس علي

دست من باشد دست حيدري

مــي‌كنم در ميـدان دلاوري

من علي را نور دو عين باشم مادرم گفته با حسين باشم

انا عباس علي

گر كه صد پاره گردد بدنم

گر شود خاكِ صحرا كفنم

نـام مـولايم بـر لبم باشد نهضت سرخش مكتبم باشد

انا عباس علي

فانوسهای اشک – حسن مفیدی

اباالفضل ساقي طفلان حسين

اباالفضل شيرين تر از جان حسين

‌هر كي گرفتاري داره

ذكر اباالفضل مي گيره

‌نداره هيچ راه چاره

‌ذكر اباالفضل ميگيره

‌هر كسي ياري نداره

‌ذكر اباالفضل ميگيره

هر كس نشد مجنون او

آخر با درد تنهايي ميميره

‌حسين منتظر بين راهشه

حسن معتكف چشاشه

‌علي پيدا از شونه هاشه

‌اباالفضل ساقي طفلان حسين

‌اباالفضل شيرين تر از جان حسين

‌ذكر اباالفضل العباس،‌ذكر خداي جليله

‌دست اباالفضل العباس تكيه گه جبرئيله

‌جان به فداي جمالش هر كس نسازه بخيليه

عيسي بن مريم در حرم بر كرم اباالفضل دخيله

اباالفضل ساقي طفلان حسين

اباالفضل شيرين تر از جان حسين

‌واويلا مير حرم نيامد

‌واويلا آب آورم نيامد

‌واويلا در خيمه قحط آب

‌واويلا روز مرگ ربابه

‌واويلا رفع عطش ثواب

‌واويلا دست عمو بريده

‌واويلا رنگ بابا پريده

واويلا رنگ زينب پريده

‌واويلا قد بابا خميده

‌واويلا در علقمه چه ديده

شام غریبان

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب نوای کودکان بر بام کیوان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند

                                                                          تا صبح گریانند

امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند

                                                                    چون نی در افغانند

بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند

                                                                        خوابیده عریانند

بر غربت اجسادشان عالم پریشان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا

                                                                        بی منزل و ماوا

اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا

                                                                           ای آه و واویلا

خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا

                                                                        اف بر تو ای دنیا

آل علی ویران نشین اندر بیابان است

                                                                     شام غریبان است

امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون

                                                                    غلطان به بحر خون

اندر هوای خاتم او بزدل ملعون

                                                                         دیوانه و مجنون

سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون

                                                                     ای چرخ شو ویران

کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است

                                                                     شام غریبان است

امشب به بالین حسین زینب عزادار است

                                                                    بر غم گرفتار است

امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است

                                                                      از دیده گریانست

زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است

                                                                   از دیده خونبار است

امشب فلک گریان به حال آل اطهار است

                                                                     شام غریبان است

امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر

                                                                         در بحر خون اند

خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر

                                                                         با یاوران یکسر

آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر

                                                                        در کنج خاکستر

گاهی به حال دختران اندر پرستاری

                                                                         از راه غمخواری

گاهی کند در مطبخ خولی

                                                                        آن عصمت باری

از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است

                                                                     شام غریبان است

تو شهریاری
فاطمه تباری
تو شهریاری
فاطمه تباری
مانند حیدر همتا نداری
مانند حیدر همتا نداری
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل ، اباالفضل (سینه بزن)
ای روح احساس
رنگ و بویت از یاس
ای روح احساس
رنگ و بویت از یاس
یا کاشف الکرب ، اکشف کربی عباس
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل ، اباالفضل
تو نور عینی
ماه عالم عینی
تو نور عینی
ماه عالم عینی
تنهای تنهای ارتش حسینی
تنهای تنهای ارتش حسینی
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل ، اباالفضل
گل کردی عباس
کوه دردی عباس
گل کردی عباس
کوه دردی عباس
ساده بگم من خیلی مردی عباس
ساده بگم من خیلی مردی عباس
زهرا سرشتی رمز سرنوشتی
زهرا سرشتی رمز سرنوشتی
جنت نمی خوام تو خود بهشتی
جنت نمی خوام تو خود بهشتی
دل خانه تو دیوانه تو
دل خانه تو دیوانه تو
مهد رقیه روی شانه تو
مهد رقیه روی شانه تو
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل
شاه وفا اباالفضل ، ابالفضل
چشم تو شهلا نفست مسیحا
چشم تو شهلا نفست مسیحا
بر بازوی تو حک شده یا زهرا
بر بازوی تو حک شده یا زهرا
تو باصفایی آخر وفایی
تو باصفایی آخر وفایی
عشق دمشق و یل کربلایی
جانانی عباس بی کرانی عباس
جانانی عباس بی کرانی عباس
کشتی حسین و بادبانی عباس

عمه سادات بی قراراه

عمه سادات بي قراره
غصه و غم هاش بي شماره
تموم غصش غم ياره
تنها اميدش بي پناه
روزاي سختي توي راهه
رو خاک سوزان پا مي زاره
ذکر آسمونا واي زينب
ذکر کهکشونا واي زينب
ذکر خاک صحرا واي زينب
ذکر سينه زنها واي زينب
شعله مي کشه خورشيد
زمين مي سوزه از تب
ابرا همه مي بارن
توي چشاي زينب
ميون سينه دلي که تنگ
غم غروب روياشه
شان نزول سوره ي بارون
توي فرات چشماشه
کبوترا بي تابن
تو آغوش محمل ها
توي نگاها پيداست
بي قراري دلها
از انعکاس خبر تلخي دل شريعه بي تاب
رو نيزه هايي که بي شمارن يه سرخي مي تابه
حالت صحرا که عجيبه
غرق سکوتي پر فريبه
پر از نسيم بوي سيبه
غروب سردش پر رازه
مثل شبايي که درازه
سينه ي خورشيد بي شکيبه
بيا توي آغوشم
داداش پريشونم
توي نگاه تلخت
درد تو رو مي خونم
عزيز خواهر تب نفسهات دل منو مي لرزونه
اگه نباشي حتي يه لحظه
تموم دنيا زندونه
دل شوره ي من بي حسابه
بگو که اينها همه خوابه
لشگر دشمن يه سرابه
بقض غريبي تو گلومه
بارون چشمام ناتمومه
پر از سوال بي جوابه
عمه ي سادات بي قراره
غصه و غم هاش بي شماره
تموم غصش غم ياره
شعله مي کشه خورشيد
زمين مي سوزه از تب
ابرا همه مي بارن
توي چشاي زينب
ميون سينه دلي که تنگ غم غروب روياشه
شان نزول سوره ي بارون توي فرات چشماشه
تنها اميدش بي پناهه
روزاي سختي توي راهه
رو خاک سوزان پا مي زاره
کبوترا بي تابن
تو آغوش محمل ها
توي نگاها پيداست
بي قراري دلها
از انعکاس خبر تلخي دل شريعه بي تاب
رو نيزه هايي که بي شمارن يه سرسرخي مي تابه
حالت صحرا که عجيبه
غرق سکوتي پر فريبه
پر از نسيم بوي سيبه
غروب سردش پر رازه
مثل شباي که درازه
سينه ي خورشيد بي شکيبه
حرم فقط حرم حسين
بادها نوحه خوان
بيدها سربه زير
لاله هاسينه زنانحرم باغچه
خيمه خورشيد سوخت
حسين

كربلای تو عرش برینه
كربلای تو عرش برینه
سینه چاك تو روح الامین
حبك نعمتی
قبرك قبلتی
ذكرك بهجتی یا حبیبی
وصلك منیتی
انت فی وحدتی
هجرك نقمتی یا طبیبی
سر به پای سرت می گذارم
نیزه خورده شه نی سوارم
ای سرا پای تو و جمله اعضای تو
زخم لبهای تو گرم یارم
من گدایت حسین آشنایت حسین
جان فدایت حسین ذكر زینب
كربلای تو عرش برینه
سینه چاك تو روح الامینه
حبك نعمتی
قبرك قبلتی
ذكرك بهجتی
یاحبیبی
روی ماه تو ماه شب من
همه شب ذكر تو بر لب من
ای مسیحای من ذكر لبهای من
بی تو شبهای من ، سرد و تازه
جان فدایی تو دل هواییی تو
از جدایی تو بی قراره
ای سرم خاك تو سینه ام چاك تو
حرم پاك تو قبله گاهم
روح پاكی چرا ، روی خاكی چرا
سینه چاكی چرا یار ما هم
در دل خسته ام جا نمودی
من هم از سینه زنها نمودی
سینه سوزان تو ، دیده گریان تو
دل پریشان تو غمگسارم
ای همه آه من ، مقصد راه من
یار دلخواه من ، نی سوارم

ای قتیل دشت غربت

خالق عشق و محبت یا حسین
ای قتیل دشت غربت یا حسین

ای گل صحرا نبرد فاطمه
ای صفای آل عصمت یا حسین

ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین

آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین

تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین

یکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا حسین

دوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا حسین

خورشید علقمه

خورشید علقمه ماه مدینه

ریزد در ماتمت اشک سکینه

در خون نشستی      پشتم شکستی

......

الآنِ اِنکَسَر ظَهری یا عباس!

 ای شیر بیشه ی مولی الموالی

بنگر طفلان همه با جام خالی

چشم انتظارند   سقا ندارند

الآن انکسر ظهری یا عباس! 

 

طفلان را بر جگر داغ لب تو

اطراف خیمه ی بی صاحب تو

تو برروی خاک      با جسم صد چاک

الآن انکسر ظهری یا عباس!

 

دیشب دور حرم گردیده عباس

امروز در موج خون خوابیده عباس

پشت و پناهم       بین اشک و آهم

الآن انکسر ظهری یا عباس!

 

ریزد بر زخمت ای در خون نشسته

اشک فاطمه ی پهلو شکسته

تنهای صحرا        عباس زهرا

الآن انکسر ظهری یا عباس!

 

مگذار این کوفیان راهم ببندند

من برتو گریم و اینان بخندند

داغت مرا کشت        خصمت چرا کشت

الآن انکسر ظهری یا عباس!

 

با هر زخمت دلم دارد سخن ها

در خیمه می روم تنهای تنها

رنگم پریده         قدم خمیده

الآن انکسر ظهری یا عباس!

علی اصغر

طفل عطشان مرا خنده به رویش مزنید
تیرِ زهرین شده را زیرِ گلویش مزنید
اصغرم تشنه و بی تاب شده در بغلم
طفل بی تاب مرا ضربه به سویش مزنید
بگذارید کمی دست به مویش بکشم
پنجه ی خود به سرِ طره ی مویش مزنید
ای خدا بی خبران دل نگران است رباب
تیر بر حنجره ی طفلِ نگویش مزنید
پدری مست شده از رخِ طفلِ نازش
سنگ خود را بسر جام و سبویش مزنید
مرغِ تشنه که از آن چشمه ی غم می نوشد
تیرِ صیاد جفا بر سر جویش مزنید

علی اصغر

با دوچشمان ترم ـ طفل عطشان در برم 

ای خدا طفل خودم ـ سوی میدان می برم

 آهوی دشتِ ختن ـ دست و پا کمتر بزن

 چشم ناز و خسته ات ـ می زند آتش به تن

 می روم خوابت کنم ـ درِّ نایابت کنم 

 کنج آغوش خودم ـ تا که سیرابت کنم 

 ای عدو مهلت بده ـ اصغرم نشکفته است

بین چگونه در برم ـ همچو مرغی خفته است 

 حالِ زارش را ببین ـ این چنین آشفته است 

 آن لبان خشک او - دردِ او را گفته است 

 آمده این کودکم ـ تا که سربازی کند 

 آمده بهرِ خدا ـ تا که جان بازی کند

علی اصغر

در جهان هر نو گلی که پرپر است 
پرپر از داغ علی اکبر است 
غنچه ی نشکفته باشد هر کجا 
دارد از بهر علی اصغر عزا 
شبنم گل می چکد بر ماتمش 
اشک می نالد ز اندوه و غمش 
بر لب هر غنچه این آوازه است 
داغ اصغر تا قیامت تازه است 
وای اگر در گوشه ی گلزارها 
حنجر گل بشکفد با خارها 
خارهای بی حیای خوشه چین 
از سر کینه نشیند در کمین 
خارها تیر بلای خصم بود 
کز تن گلها پذیرایی نمود 
غنچه را تیر سه شعبه ناز کرد 
تا ز دست باغبان پرواز کرد 
خون سرخش شد نصیب آسمان 
تا بهشت از خون او گیرد نشان 
آسمان رنگ شقایق ها شده 
تا ابد سرمست عاشق ها شده 
باغبان دارد به زیر لب ندا 
پیش چشمم گشته ای پرپر چرا 
ماتم و هجرت مرا هم می کشد 
جمع گلها را همین غم می کشد 
رفتی و با نعش تو جا مانده ام 
بعد تو تنهای تنها مانده ام 
کربلا از ماتمت آکنده شد 
تک تک گلبرگ هایت کنده شد
ماندم و قنداقه ی خونین تو 
صحنه ای از خنده ی شیرین تو 
آخرین لبخند تو روی لب است 
روزم از این منظره همچو شب است 
کی رود از خاطرم این منظره 
یک سه شعبه بوسه زد بر حنجره 
گوش تا گوش تورا در درم برید 
کس به عالم این چنین ذبحی ندید 
رمله ی آن دشمن بیگانه ام 
حنجرت را دوخته با شانه ام 
راس تو آویزه ای بر پوست شد 
هدیه ای خونین به راه دوست شد 
نمیه جان از ماتمت ای مهلقا 
می برم نعش تو را تا خیمه ها 
چون به پشت خیمه قبرت می کنم 
ان که میمیرد زاندوهت منم 
هیچ کس تا که جهان آمد پدید 
قبری از قبر تو کوچکتر ندید 
تا که جسمت در میان خاک شد 
قلب من از داغ تو صد چاک شد 
اشک می ریزد به حالت چشم آب  .
.... در پی ات باشد روان چشم رباب 
دیده اش بر حلق سرخت دوخته 
قلب مادر درعزایت سوخته 
اصغرم ای چشمه پاک حیات 
اشک می ریزم برایت یک فرات 
صحنه ای دل را به غم پیوند زد 
اصغرم در خاک هم لبخند زد

حضرت مسلم

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گرچه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد
ما گندم رسیده شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد

نوحه کربلا

ما سينه زنان رسم جنون باب نموديم
جان و سر خود هديه به ارباب نموديم
از عمق درون ناله و فرياد نموديم
با سينه زدن زلزله ايجاد نموديم
در حزب على اكبر و در خط حسينيم
ديوانه زنجيرى بين الحرمينيم
دارد همه هستى ما بوى گل ياس
شد رهبر ما عشق خدا حضرت عباس
موسى كه به سيناى صفا رفت ز ما بود
منصور كه بر دار بلا رفت ز ما بود
عيسى كه به بيمار شفا داد زما بود
يحيى كه سر از بهر خدا داد ز ما بود
آرى همه عشاق ز ما بوده و هستند
پيمانه شكستند كه پيمان نشكستند

 

حضرت اباالفضل

 

گرچه کویریم دریا رو داریم

اهل جنونیم لیلا روداریم

از کی بترسیم از کی نترسیم

ما تک یلی چون سقا رو داریم

شکرخدا اربابی داریم پرا ازبزم

پیاله پر نمیکنیم بادست هر رزل

ما ادعا نداریم افتخارمونه

که قرص پشتمون به دستهای اباالفضل

اقام ابالفضل4

چله نشینیم اهل نیازیم

از لطف ساقی ماسرفرازیم

گیرم که عالم کلش جهنم

بایک اباالفضل جنت می سازیم

دنیا میدونه ما دلی مبتلا داریم

ماسربلندیم تا ابد عاشورا داریم

تمام افتخارمون اینه ابالفضل

یک روز به احترام تو تاسوعا داریم

اقام اباالفضل

حاجتمون و اخرمیگیریم

رخصت زه شیر حیدر میگیریم

بانام ساقی از راه هیئت

تا کف العباس ما پر میگیریم

کبوتراصبح پربزن تا حرم یار

نماز شکر به جا بیار روزی هزار بار

انچه عیان است چه حاجت به بیان است

بهشت شبیه سازی شده است صحن علمدار

اقام اباالفضل


دعا برای فرج

بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد! ..... دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب ..... که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را و ناامید مباش ..... بهشت پاک اجابت هزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است ..... خدای را، شب یلدای غم سحر دارد

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال ..... مسافر دل ما، نیت سفر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا ..... ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا ..... حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد