من بـرای خدا دستهگل میبرم
باشد این دستهگل غنچۀ پرپرم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
چهـرۀ لالهگـون میپسندد خـدا
حنجر غرقه خون میپسندد خدا
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
خنده کن تا که از خون خضابت کنم
بــر ســر دوش خــود آفتابت کنم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
هدیه بر خالق داورت میکنم
پیش تیـر بلا سپرت میکنـم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
سینه و دست من شده گهوارهات
گشته تقـدیم حق گلوی پارهات
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
عهد من با خدا از تو کامل شود
قسمتت جای شیر، تیر قاتل شود
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
****
گرچه با سنِّ کم تو علیاصغری
بر روی دست من حجتِ اکبری
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۶/۱۵ ساعت 19:32 توسط وحید مالکی
|
این وبلاگ را با عشق به اهل بیت راه اندازی کردم که انشاالله دوستان خوششون بیاد . یا علی مدد