حضرت فاطمه

 

 

 

هوای وصل است وعاشقی چه باصفاست دقایقی

                          نشسته گلبرگ غنچه ای به ساقه شقایقی

 

رباعی حضرت زهرا

 

من بودم دست هل اتی را بستند

پامکان رسیدن به خدا را بستند

ای کاش بمیرم که خجالت زده ام

من بودم و دست مرتضی را بستند.


 


عمریست رهین منت زهرائیم

مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید

ماپیر غلام حضرت زهرائیم.



ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم

مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند

ما منتظر شفاعت زهرائیم.


یتیمان جز دو چشم تر ندارند

به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد

که طفلان علی مادر ندارند.

حضرت زهرا

 

مریم مادر عیسی است

من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم

باز در مانده ام:

خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد (ص) است.

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم که فاطمه مادر حسین است .

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است

باز دیدم که فاطمه نیست

نه این ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه  فاطمه است


 

من علیم كه خدا قبله نما ساخت مرا جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا

من كه یكباره در از قلعه خیبر كندم به خدا داغ زهرا از نفس انداخت مرا

در رتبه زانبیا مقدم زهراست همتای علی مرد دو عالم زهراست

برگوی به انکه اسم اعظم جوید شاید که تمام اسم اعظم زهراست


آزار داده انــد بســـي در جـــــوانـــي ام

بـي زار از جـوانـــي و از زنــــدگانـــــي ام

جانانه ام چو رفت، چرا جان نمي رود؟

اي مرگ! همتي! كه به جانان رساني ام

هرشب به ياد ماه رخت تا سحر گهــان

هر اختري اســـت، شاهــد اخترفشاني ام

بر تيرهاي كينه سپر گشــت ســــينه ام

آرم گـــواه، پيش تـــو، پشت كمـــاني ام

ياري زمرگ مي طلبم، غربتـم ببيـــن

امـــت پس ازتــو كرد عجب قدرداني ام!

موي سپيد وفصل جواني، خبـردهـــد

كزهـــجرخود به روز سيه مي نشاني ام

ديوار مي كنـــد كمكـم، راه مــي روم

ديــــگرمــــپرس حــال مــن وناتواني ام

سوزنده تر زآتش غم، غربت علي (ع) است


شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود

زمان بر سینه خود سنگ می کوفت
زمین از داغ زهرا شعله ور بود

عطش نوشان کوفی آتشین اند
که حتی کوثر آنجا بی اثر بود

شراب کوفیان خون حسین است
شراب فاطمه خون جگر بود

تو می دیدی ولی لب بسته بودی
که آیین محمد (ص) در خطر بود

ندانستم که در چشم حقیقت
کدامین مصلحت مد نظر بود

گلویت استخوانی آتشین داشت
که فریادت فقط در چشم تر بود

چرا ابلیس را رسوا نکردی؟
عقاب تیغ تو بی بال و پر بود؟

فدای تیغ عریان تو گردم
کسی آیا ز تو مظلوم تر بود؟




مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا

نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد
اسیر امتی نامهربان شد

علی تنهاست در یک قوم گمراه
زبانش را که می فهمد به جز چاه

پس از او کیسه نان و رطب کو ؟
صدای ناله های نیمه شب کو ؟

خدایا کاش آن شب بی سحر بود
که تیغ ابن ملجم شعله ور بود

اذان گفتند و ما در خواب بودیم
علی تنها به مسجد رهسپر بود

در آن شب تا قمر در عقرب افتاد
غم عالم به دوش زینب افتاد

فدک شد پایمال نانجیبان
علی لرزید و در تاب و تب افتاد

یقین دارم به جرم فتح خیبر
فدک در دست ال مرحب افتاد

اي مرگ، مانده ام كه توازغم، رهاني ام


مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه نینوا

این اسیر بند قاف و شین و عین
گاه می گوید حسن گاهی حسین

میپرد گاهی به گلزار بقیع
می نشیند پشت دیوار بقیع

می نهد سر بر سر زانوی دین
اشک ریزان در غم بانوی دین

عرضه میدارد که ای شهر رسول
در کجا مخفی بود قبر بتول

از تمام نخلها پرسیده ام
آری اما پاسخی نشنیده ام

یا امیر المؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟

آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟

یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟

تا ز نورش دیده را روشن کنم
بر مزارش شعله ها بر تن کنم

آه از آن ساعت که آتش در گرفت
جام را از ساقی کوثر گرفت

یاد پهلویش نمازم را شکست
فرصت راز و نیازم را شکست

آه زهرا تا ابد جاری بود
دست مولا تشنه یاری بود

چون علی شد بی کس و بی همنفس
گفت یا زینب به فریادم برس


حضرت زهرا سروده ای از شعرا

ایام گل یاس

دیدی زده بالای دری پرچم زهرا

بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا

ایام، تعلق به گل یاس گرفته

افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا

بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین

جز اشک محبان نبود مرهم زهرا

پیدا نکند لولو و مرجان بهشتی

هرکس نشود غرق مگر در یم زهرا

خواهی عرق شرم نریزی به قیامت

درنوکری اینجا مگذاری کم زهرا

کافی است به سنی و مسیحی چو یهودی

از چادر خاکی بخورد یک دم زهرا

ای رشته ای از چادر بی بی مددی کن

گردیم چو سلمان شما محرم زهرا

بردار زبانم ببرید و بنویسید

تو میثم تماری و من میثم زهرا

 


 

اگر نبود

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت

توحید انعکاس نمایانتری نداشت

جز در مقام عالی زهرا فنا شدن

ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت

دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت

فرموده اند در برکات وجود او

زهرا اگر نبود علی همسری نداشت

محشر بدون مهریه ی همسر علی

سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت

حتی بهشت با همه نهرهای خود

چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت

دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت

سروده علی اکبر لطیفیان


آب و نان

حیدر که هست پس تو چرا کار می کنی

جارو مکش که سرفه امانت نمی دهد

نانی بخور، عزیز دلم آب رفته ای

این کاسه های آب، توانت نمی دهد

دنبال رنگ چهره در آیینه ات مباش

آیینه شرم کرده نشانت نمی دهد

تابوت قوس دار و عجیبی که ساختم

شرحی زحجم جسم کمانت نمی دهد

دستاس!دست فاطمه ام پینه بسته است

از خواهش من است تکانت نمی دهد

سروده وحید قاسمی


هاله اندوه

ندارد ابر، چشمان گهرباری که من دارم

ندارد کوه بر دوش این چنین باری که من دارم

نمانده هیچ ماهی این چنین در هاله ی اندوه

ندارد آسمان اینک شب تاری که من دارم

غم مرگ پدر ، دیدار دشمن غربت مولا

کمی از آن همه اندوه بسیاری که من دارم

بهشت مصطفی بودم ندارم هیچ گل اینک

بدین سان آشیان در سایه ی خاری که من دارم

کنارم آمده قاتل، فزون تر کرده اند و هم

شگفتا وعده مرگ است دیداری که من دارم

مدینه در غروبی تلخ، خورشید که تو داری

کبود ابرهای کینه، رخساری که من دارم

مدینه بعد از این نقش حبیبت بی وفا شد

همه جویند از تو رسم بیزاری که من دارم

ربوده خواب از چشم تمام عافیت جویان

در این شب های غربت ،ناله ی زاری که من دارم

پس از این ای مدینه تا ابد آرام خواهی خفت

به خاموشی گراید چشم بیداری که من دارم

برایت می سرایم نیمه شب اندوه مولا را

تماشایی است شبها اشک سرشاری که من دارم

سروده سید مهدی حسینی


خاکستر

وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

فکری برای این همه خاکسترت کنی

عذر مرا ببخش، دوایی نداشتم

تا مرهم کبودی چشم ترت کنی

امشب خودم برای تو نان می پزم ولی

با شرط اینکه نذر تب پیکرت کنی

مجبور نیستی، که برای دل علی

یک گوشه ای بنشینی و چادر سرت کنی

من قبله و تو در شرف روبه قبله ای

پس واجب است روی به این همسرت کنی

زحمت مکش خودم به حسین آب می دهم

تو بهتر است، فکری برای پرت کنی

ای کاش از بقیه ی پیراهن حسین

معجر ببافی و کفن دخترت کنی

من، زینب، حسن، همه ناراحت توایم

وقتش شده نگاه به دورو برت کنی

سروده علی اکبر لطیفیان


مهدی جان

لفظ طیار تو معراج برد معنی را

اشک چشمان تو میخانه کند دنیا را

تکیه بر کعبه بزن سر بده آواز ظهور

چون که این کار تو خوشحال کند زهرا را

آن که در قدرت تو رفتن امروز نهاد

داد بر قبضه ی تو آمدن فردا را

کعبه را شوق طواف تو نگهداشته است

ورنه ریگ است و بگردد همه صحرا را

هرکه زنده است به خورشید سلامم ببرد

ما که مردیم و ندیدیم به خود گرما را

ای عطش تشنگی کوزه به دریا برسان

یک نفر یک خبر از ما بدهد دریا را

 

زمزمه

 

بعد از نبي دنيا به فاطمه وفا نكرد

غربت رسيدو دامن او را رها نكرد

اورا زدند(كجا) به بر چشمان شوهرش

ناله زد زه زربه ها ناله به بر مرتضي نكرد

ذكر لبش به زير لگد يا علي مدد

از عمق سينه عشق علي را جدا نكرد

در راه رهبري قدمش خستگي نداشت

دستش شكستو دست علي را رها نكرد

دستي كه شكسته شد از ان ظربه ها دگر

گندم براي نان علي اسياب نكر

چرا روز اخر گندم اسياب كرد اما وقتي كار تموم شد دسته دستاس خون تازه جاري شد

رباعي حضرت زهرا

 

 

اتش نشسته بر جگرم واي مادرم (۲)

                       خون ميچكد از چشم ترم واي مادرم (۲)

موي سياه از غم نمانده بر سرم وای مادرم

                      خاك عزا نشسته سرم واي مادرو (۲)

 

 

زمزمه(نوحه)

پاشو دخترت يك گوشه قنوت شفا گرفته

اولين باره كه اينجور دستشو بالا گرفته

براي خوب شدن تو به خدا رو زده زينب

با همين سن كمش خونه رو جارو زده امشب

براي دلخوشي تو كه چشات باز بشه از هم

با يك زحمتي نشسته شونه بر موزده زينب

مثل يك پرستو هستي كه توي قفس ميافته

كه با هر نفس كشيدن به نفس نفس ميافته

نفست بند امده باز لرزه داره بدن تو

وقتي كه اه ميكشي واميشه زخمهاي تن تو

هر جايي رو كه ميبينم گل زخم ريشه دوونده

عكس يك لاله نشسته روي باغ پيرهن تو

گريه كن گريه عزيزم بغضتو نذار تو سينه

گريه كن يك كم سبك شي دواي غريبي اينه

تو كه ميگفتي هميشه تو امير مومنيني

چرا چند وقته ديگه روبروي من نميشيني

نوحه حضرت زهرا

ستاره عشق مرتضی                                مرو به خواب(۲)

ببین زمین گیر تو شده                                   ابو تراب(۳)

میری و تنهام می ذاری واویلا واویلا واویلا

                       توی غربت جام می ذاری واویلا واویلا واویلا

تلقین حیدرو میخونی  واویلا واویلا واویلا

                      وقتی لرزون گام می ذاری واویلا واویلا واویلا

چراغ کاشانه علی                                   مشو خموش(۲)

به پیش چشمان حسنین                           مرو ز هوش(۳)

ستاره عشق مرتضی                               مرو به خواب(۲)

ببین زمین گیر تو شده                                 ابو تراب(۳)

چه کسی راهتو بسته واویلا واویلا واویلا

                   زیر چشمت یه گل نشسته واویلا واویلا واویلا

رو لبت خنده نمیادواویلا واویلا واویلا

                      دلم از داغت شکسته واویلا واویلا واویلا

نخواه تو مرگت رو از خدا                            تورو خدا (۲)

مشو تو از مرتضی جدا                              تورو خدا(۳)

ستاره عشق مرتضی                         مرو به خواب(۲)

ببین زمین گیر تو شده                         ابو تراب(۳)

ای صفای خانه من یا زهرا یا زهرا یا زهرا

                 مرو از کاشانه من یا زهرا یا زهرا یا زهرا

به چشمای خسته نظر کن یا زهرا یا زهرا یا زهرا

                  اشک دانه دانه من یا زهرا یا زهرا یا زهرا

چراغ کاشانه علی                         مشو خموش(۲)

به پیش چشمان زینبین                   مرو ز هوش(۳)

ستاره عشق مرتضی                        مرو به خواب(۲)

ببین زمین گیر تو شده                          ابو تراب(۳)

 

حضرت زهرا

 

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

امون از دست این دل امون از دست این دل امون از دست این دل

سلام بابا بی جوابه روی دستاش جای طنابه

  دلا از غم کبابه عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

همه نفسا مونده تو سینه٬ تو استراحت همه مردم

                                                           صدا نمیاد از مدینه ٬ تو مدینه٬ توی خونه

صدای ناله های خسته٬ کبوتر هایی پر شکسته

 تو حیاتی فرشته هایی ٬ که دست دسته

میان از اوج اسمونها٬همگی هم نوای لبهای بچه هایی

که میخونن برای مادر برای زهرا

همه خوابندو ما بیذارو خسته اما

عیبی نداره ما هم خدایی دارم (۲)

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

امون از دست این دل امون از دست این دل امون از دست این دل

سلام بابا بی جوابه روی دستاش جای طنابه

  دلا از غم کبابه عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

تن مجروح مادری که تو عمق خوابه ٬خوشی بچه ها و مادر عین سرابه

              دلا لبریز التهابو  زمینو اسمون در استرابه ٬بیاین بیاین تشییع جنازه ثوابه

یک صدای ضعیفی که بگوش عالم میرسه ٬صدای قطره های ابه

یک نفر گرم غسل بانوی عالمینه ٬تنهای تنها

میخونه روضه زهرا(۲)  میخونه روضه زیر لبها

عیبی نداره ما هم خدایی دارم(۲)

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

امون از دست این دل امون از دست این دل امون از دست این دل

سلام بابا بی جوابه روی دستاش جای طنابه

 دلا از غم کبابه عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

مادری که خیلی جوونه ٬قدر خدا مهربونه

                                            بمیرم حالا قدش کمونه٬عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

امون از دست این دل امون از دست این دل امون از دست این دل

سلام بابا بی جوابه روی دستاش جای طنابه

 دلا از غم کبابه عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب٬ خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

بریز اب روان اسماء ٬به روی پیکر زهرا ٬ ولی اهسته اهسته

                                            روی دستای یک دخترکی٬ که غصه داره٬بی قراره

یک کفن میبینمو ٬نگاه دختر٬ به رخ شاه بیکفن

میگه خواهر برات بمیرم ای بیکفن اما عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

امون از دست این دل امون از دست این دل امون از دست این دل

سلام بابا بی جوابه روی دستاش جای طنابه

                                            دلا از غم کبابه عیبی نداره ما هم خدایی داریم

الا بذکر الله تطمئن القلوب ٬خورشید امید ما شده هم رنگ غروب

مدح حضرت فاطمه زهرا(س)

مدح حضرت فاطمه زهرا(س)

  یا فاطمه الزهرا (س)

فاطمه زیباترین واژه هاست

فاطمه ناموس شاه لافتی است

فاطمی بودن تشیع بودن است

فاطمه راه علی پیمودن است

فاطمه  آلاله  آلاله  هاست

فاطمه سوز و گداز ناله هاست

فاطمه گنجینه ای از خاتم است

 فاطمه چشم و چراغ عالم است

فاطمه روح علی جان علیست

فاطمه هم عهد و پیمان علیست

فاطمه تفسیر یاسین است و بس

باغ هستی را گل آذین است و بس

فاطمه سبزینه سبزینه هاست

فاطمه آوای وای سینه هاست

نی توان گفتن زنی مانند اوست

قلب احمد از ازل پیوند اوست

فاطمه از هر پلیدی عاری است

فاطمه فرهنگی از بیداری است

فاطمه یعنی زمین یعنی زمان

فاطمه یعنی حدیث قدسیان

فاطمه یعنی زمین یعنی زمان

فاطمه یعنی حدیث قدسیان

فاطمه یعنی ثریا تا سمک

فاطمه یعنی مدینه تا فدک

فاطمه دریای عصمت را در است

فاطمه جامی است کز کوثر پر است

فاطمه راز هزاران رازهاست

فاطمه خود برترین اعجاز هاست

کعبه را آیینه روی فاطمه است

پنج تن را آبروی فاطمه است

فاطمه یک یادبود ماندنی است

فاطمه تنها سرود خواندنی است

فاطمه علامه ساز مکتب است

فاطمه آموزگار زینب است

فاطمه رمز تماس با خداست

فاطمه تاج عروسان سماست

آسمان هم خاکسار فاطمه است

یا علی مولا شعار فاطمه است

فاطمه سر چشمه پوشیدگی است

فاطمه چون غنچه در جوشیدگی است

بی حجابان را نخوانی فاطمه

بی نقابان را ندانی فاطمه

فاطمه از مادر عیسی سر است

فاطمه خیر کثیر کوثر است

مریم ازر زاده ز عیسی یک نوید

یازده عیسی شد از زهرا  پدید

مکه گر ام القرای عالم است

فاطمه مام رسول خاتم است

فاطمه رمز و کلید جدول است

فاطمه یعنی که حرف اول است

فاطمه فصل گل گلریزی است

برگ زرد موسم پاییزی است

فاطمه  مرگ نبی را دیده است

فاطمه اشک علی را دیده است

درسه قالب فاطمه یک روح بود

در دل طوفان علی را نوح بود

گر علی (ع)کون و مکان را لنگر است

فاطمه لنگر برای حیدر است

فاطمه طراح یک برنامه است

بر علیه دولت خود کامه است

فاطمه بر حق کشیها ناظر است

فاطمه در هر محاکم حاضر است

فاطمه روز کشاکش با علیست

فاطمه تکیه کلامش یا علیست

کینه توزان دست مولا بسته اند

پهلوی صدیقه را بشکسته اند

خطبه زهرا چه غوغا می کند

دست های بسته را وا می کند

 پشت در رنگین زخون فاطمه است

چرخ گردون واژگون فاطمه است

فاطمه گنجینه ای از جام هاست

فاطمه رنگین کمان نام هاست

فاطمه خورشید پشت ابرهاست

فاطمه مخفی ترین قبرهاست

فاطمه بغض میان ناله است

فاطمه زهرای هجده ساله است

عاشقم در عالم شیدائیم

هر چه هستم مکتب الزهرائیم

نوحه حضرت زهرا واحد

رسيده اي كبوتر موسم رهايي

شده پر از شراره اين شب جدايي

ببين كه نيمه جونم جان من كجايي

راهي شدي امشب رو شونه يارت

مسافر خسته خدا نگهدارت

توحاجت دلت رو از خدا گرفتي

چه دردايي كشيدي تا شفا گرفتي

از اون شبي كه رو از مرتضي گرفتي

ببين به سر كردم خاك عزاي تو

تا بازوتو ديدم موردم براي تو

راهي شدي امشب رو شونه ي يارت

مسافر خسته خدا نگهدارت

حضرت زهرا

 

اگه من صداتو نداشته باشم

لطيف نگاتو نداشته باشم

اگه خنده هاتو نداشته باشم

نسيم دعاتو نداشته باشم

ديگه نفس كشيدن انگار تمومه  تمومه تمومه2

ديگه بدون كه كار حيدر تمومه  تمومه تمومه2

همه زندگي تو به پام گذاشتي

نذار بگم رفتي و جام گذاشتي

اميدو گرفتي زدست حيدر

يك قلب شكسته برام گذاشتي

اتيش نزن دلم رو بانگاهات

پر ميكشي زپيش مولاي تنهات

ديگه نفس كشيدن انگار تمومه  تمومه تمومه2

ديگه بدون كه كار حيدر تمومه  تمومه تمومه2

نگات كه ميفته سوي مناره

از ابر چشمات بارون ميباره

يك فصله كه افتادي توي بستر

مصلا تو فصله كه بيقراره

بذار تامهر برات بذارم عزيزم عزيزم

چادر نمازت رو بيارم عزيزم عزيزم

ديگه نفس كشيدن انگار تمومه  تمومه تمومه2

ديگه بدون كه كار حيدر تمومه  تمومه تمومه2