پاشو دخترت يك گوشه قنوت شفا گرفته

اولين باره كه اينجور دستشو بالا گرفته

براي خوب شدن تو به خدا رو زده زينب

با همين سن كمش خونه رو جارو زده امشب

براي دلخوشي تو كه چشات باز بشه از هم

با يك زحمتي نشسته شونه بر موزده زينب

مثل يك پرستو هستي كه توي قفس ميافته

كه با هر نفس كشيدن به نفس نفس ميافته

نفست بند امده باز لرزه داره بدن تو

وقتي كه اه ميكشي واميشه زخمهاي تن تو

هر جايي رو كه ميبينم گل زخم ريشه دوونده

عكس يك لاله نشسته روي باغ پيرهن تو

گريه كن گريه عزيزم بغضتو نذار تو سينه

گريه كن يك كم سبك شي دواي غريبي اينه

تو كه ميگفتي هميشه تو امير مومنيني

چرا چند وقته ديگه روبروي من نميشيني