من باغبان عشقم و، گل می فروشم
بگرفته ام این غنچه را، بر روی دوشم

این آخرین یار من است ای اهل کوفه

این مهر طومار من است ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا 

با خنده ی آخر ز خود، شرمنده ام کرد
با یک نگه هم کُشت او، هم زنده ام کرد

این آخرین یار من است، ای اهل کوفه

این مهر طومار من است، ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا

ای کوفیان آورده ام، شش ماهه مهمان
بر روی دست من بود، یک جزء قرآن

این آخرین یار من است، ای اهل کوفه

این مهر طومار من است، ای اهل کوفه

آه و واویلا، آه و واویلا

من بـرای خدا دسته‌گل می‌برم
باشد این دسته‌گل غنچۀ پرپرم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
چهـرۀ لاله‌گـون می‌پسندد خـدا
حنجر غرقه خون می‌پسندد خدا
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
خنده کن تا که از خون خضابت کنم
بــر ســر دوش خــود آفتابت کنم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
هدیه بر خالق داورت می‌کنم
پیش تیـر بلا سپرت می‌کنـم
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
سینه و دست من شده گهواره‌ات
گشته تقـدیم حق گلوی پاره‌ات
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
عهد من با خدا از تو کامل شود
قسمتت جای شیر، تیر قاتل شود
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم
****
گرچه با سنِّ کم تو علی‌اصغری
بر روی دست من حجتِ اکبری
هدیۀ داورم خنده کن اصغرم

حضرت علی اصغر

غم مخور ای راحت اهل حرم...

من تو را بر دست زهرا بسپرم...

غم مخور ای قوت قلب رباب...

می دهد زهرا ز کوثر بر تو آب...

وای علی اصغرم...علی اصغرم...علی اصغرم...

غم مخور جز تو کسی قابل نبود...

بی تو حج کربلا کامل نبود...

غم مخور مادر پریشنات شده...

فاطمه گهواره جنبانت شده...

غم مخور ای کودک معصوم من...

می شود قنداقه بر جسمت کفن...

وای علی اصغرم...علی اصغرم...علی اصغرم...

غم مخور نامت صفای کربلاست...

دست و های کوچکت مشکل گشاست...

غم مخور ای روی تو دنیای ناز...

پشت خیمه بر تو می خوانم نماز...

غم مخور صید خوارج می شوی...

تا ابد باب الحوایج می شوی...

غم مخور ای روی تو دنیای ناز...

پشت خیمه بر تو می خوانم نماز...

وای علی اصغرم...علی اصغرم...علی اصغرم...

مستی از می نیست از لعل لبان اصغر است...

اصغر ارباب ما از کل عالم اکبر است...

مسجدالاحرام دل ملک علی اصغر است...

گرچه شش ماهه بود لیکن به پیران افسر است...

نقشو بر پیشانی اش چون که گل احساس و بود...

درفنون رزم استادش عمو عباس و بود...

وای علی اصغرم...علی اصغرم...علی اصغرم...