یا حسین ای ساقی جام بلا

هر دلی را میکشانی کربلا

ای حریمت قبلگاه جان ما

        نام زیبایت من واهل بلا 

   ((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

کربلایت عاشقان را کرده مست

           عاشق روی تو گشته هرچه هست

زائرت شد هر دل زیبا پرست

              ساقیت کرده فدایت هر دو دست

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

ای حدیث جمع مستان نام تو

                کربلای عشق و مستی جام تو

هر دل زیبا پرستی رام

                      عالم هستی به زیر گام تو

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

 


 

روی تو ای هلال من ،شمع جان من است

سرت به روی نیزه ها ،سایبان من است

این منو کودکان،این تو ساربان

((یا حسین یاحسین))

ائنه رویت چرا،شده خاکستر

با خواندن قران خود دل زمن میبری

تو پناه منی،تکیه گاه منی

((یا حسین یاحسین))

با من بگو از غنچیه،لب خونین سخن

قران بخوان، قران بخوان،برتسلای من

بی تو قد خمیده،شده مویم سپید

((یا حسین یاحسین))

تکلمی تبسمی،کن تو با دخترت

ترسم دهد از غضه جان، گل نیلوفرت

لیلتولقدر من ،جلوه قدر من

((یا حسین یاحسین))

پای سر خونین تو، ناله از دل زدم

تا با تو هم دردی کنم، ناله از دل زدم

تو غمهای من ،وای من وای من

ائنه روی تورا، سنگ دشمن شکست

برغنچه لبهای تو، سنگ دشمن نشست

منو اه دلم،شده غم حاصلم

((یا حسین یاحسین))


سوز عطش در دل سوزان توست

دیده دریا همه گریان توست

اب خجل از لب اطشان

((یا حسین یا حسین))

زمزمه اب بود یا حسین

یوسف لب تشنه زهرا حسین

کشته شدی بر لب دریا حسین

((یا حسین یا حسین))

اب وضوی تو زخون سرت

درود بر العطش اصغرت

((یا حسین یا حسین))

اشک به یاد لب خشکت کم است

العطشت زمزمه عالم است

دیده به یاد عطشت رمزمست

((یا حسین یا حسین))

ای لب خشک تو حیات همه

اشک فشان چشم بنی فاطمه

بر تو سقای تو درعلقمه

((یا حسین یا حسین))

قافله سالار بلا کی مرا میبری

از سر نعش پدرم به کجا میبری

چه کنم با دلم مانده اینجا دلم

((یا حسین یا حسین))

سینه سوزان مرا تو نمک میزنی

عمه مظلوم مرا تو نمک میزنی

عمه ام را مزن او بود جان من

((یا حسین یا حسین))

جسم شریف شهدا بر زمین مانده است

بر بدن بی سرشان اسبها رانده اند

ان بدنهای پاک شده غلطان به خاک

((یا حسین یا حسین))

بهر کتک خوردن ما غم بهانه بود

چون که برم نام حسین تازیانه بود

من خونین جگرمیروم در سفر

((یا حسین یا حسین))


سربه صحرای جنون با دل بیمارعشق است

نغمه ی هو زدن مرغ گرفتارعشق است

او که دل برد زما روزازل تا اخر

خون ما باد حلالش که چنین یارعشق است

((گل زهرا حسین یاحسین یا حسین))

ساقیا باده بده از خم عباس به من

که مراباده دل برکش گلنارعشق است

کنده بر قبضه شمشیر علی یا عباس

ذولفقاره دو دم حیدرکرارعشق است

((گل زهرا حسین یاحسین یا حسین))

کارهرکس که گره خورده مد خواست ازاو

نام زیبای ابالفظل به هرکارعشق است

روز پیکار عدو ترس ازان داشت علیست

رقص شمشیر به دست علی وارعشق است

((گل زهرا حسین یا حسین یا حسین))

خرم انکس که گرفتار سرزلفش شد

تا ابد برسراین کوچه وبازارعشق است

روز محشر اگه او قاضی پرونده ماست

یا حسین گوکه چنین قاضی عیارعشق است

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))

داده ام تا بنویسند به روی کفنم

من ابالفظلی یمُ میرعلمدارعشق است

((گل زهرا حسین حسین یا حسین))


این پیکر صد پاره زه شمشیر حسین است

سر داده زکف درره تقدیر حسین است

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

با دادن جان داد به دین جان دباره

زهرا کند از دور براین کشته نظاره

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

هر قطره خونش به خدا غرق پیام است

بخیز برادر که دگر کار تمام است ((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

بشنو سخنی نغر زه رگهای بریده

ازاده بود هر که شود کشته ایده

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

شد اب وضویم اگر از خون گلویم

راهی بجز از راه خداوند نپویم

((ارباب حسین است ،ارباب حسین است))

 


 

مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود

مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند
مگر که کهنه پیرهن به پیکرش روا نبود

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

کوفییان تشنه خونش به کمین بنشستند(2)

عهدها را همه از جارو جواب بگسستند

مانه از اب شدند قلب حرم بشگستند(2)

تشنه لب اهل حرم بر لب دریاها

یا رب حسین من تک تنهاست(2)

هر طرف می نگرم نیزه شمشیر است(2)

یا رب حسین من تک تنهاست

آن دم بريدم من از حسين دل کامد به مقتل شمر سيه دل

او مي دويد و من مي دويدم او سوي مقتل من سوي قاتل

او مي نشست و من نشستم او روي سينه من در مقابل

او مي کشيد و من مي کشيدم او خنجر از کين من ناله از دل

او مي بـريـد و مـن مي بـريدم اوازحسین سر من از حسین دل

سفر عشق

سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا

مهر یک بی کفن انداخت میان دل ما

محرم الحسین

ای که دین از سعی تو تضمین شده
کربلا از خون تو رنگین شده
تکیه گاه ما تویی مهر و ماه ما تویی
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب

 

کربلا را لاله کاری کرده ای
تا ز قرآن پاسداری کرده ای
هر طرف گشته نگون نوجوانی غرق خون
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
قتلگاهت جلوه گاه داور است
عصر عاشورا شروع محشر است
پیکرت ای نور نور گشته پامال ستور
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ای فرات عشق ما، ای تشنه کام
بر لب خشکیده ات هر دم سلام
ای لبت آب حیات تشنه آب فرات
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
جسم عبّاست کجا افتاده است
دستش از پیکر جدا افتاده است
ساقی لب تشنگان داده یارب تشنه جان
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ناله اصغر نمی آید دگر
کودکت در خواب خوش رفته مگر؟
گویی آن طفل صغیر گشته سیر از آب تیر
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
زینبت رنج اسارت می برد
بار سنگین رسالت می برد
با غم و دردی گران شد اسیر کاروان
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
بازهم طرح جفا افکنده اند
آتش اندر خیمه ها افکنده اند
کربلا در التهاب کودکان در اضطراب
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
دخترت را گرچه دشمن بسته است
تیغ نطقش پشت دشمن را شکست
حق به باطل چیره شد چشم گردون خیره شد
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
تیر و حلق نازک او وای وای
از رباب و کودک او وای وای
خیمه، ماتم خانه است خالی از دُردانه است
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
قاسمت در حجله گاه خون چرا؟
پایمال این گوهر مکنون چرا؟
کن شتابی یا حسن قاسمت را کن کفن
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
دشمنان آتش به دل ها می زنند
کودکانت سر به صحرا می زنند
دست ها در سلسله پای ها پر آبله
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
شب شد و آرام شد طوفان جنگ
وز دو جانب مانده بر جا نام و ننگ
نام مردان شهید ننگ یاران یزید
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
ای که از ما غارت دل کرده ای
بر سر نی از چه منزل کرده ای؟
نیست ای مصباح طور جای تو کنج تنور
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب
موج خونت دشت و صحرا را گرفت
انتقام آل زهرا را گرفت
کاخ ظالم شد خراب نقشه اش شد نقش آب
یا شهید و یا غریب السلامُ عَلَی الشَّیبِ الخَضیب



خیمه ها را جستجو کن زینب من

داغ اصغرجان رسانده بر لب من

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

شمع خاموش من عطر اغوش من اصغرم کو

مینشینم تا که از میدان بیاید

سوره افتاده ازقران بیاید

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کوذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

طفل شیرین من غنچه نسترن اصغرم کو

اسمان فرزند پیغمبر غریب است

برلب من ایه امن یجیب است

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

برتقاضای اب داده دشمن جواب اصغرم کو

برده بابا تا که سیرابش نماید

ترسم اخر تشنه از میدن بیاید

کودکم را برده بابا من دگر دل ندارم

کو ذبیح کوچک من مثل هاجربی قرارم

ترسم اخر عدو بشکند قلب او اصغرم کو

مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است وکسی بر سرندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

زجور ساربان بی مروت

دگر انگشتُ انگشتر ندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

چرا رگهای او پر خاک وگشته

مگر در کربلا خواهر ندارد

چرا بر سینه اش دشمن نشسته

مگر تنها شده یاور ندارد

((حسین جانم حسین جانم حسین جان))

دیده بگشا که طبیب بر سر بالین امد

دیده بگشا که حسین با دل خونین امد

دیده بر هم منهی سرو به خون خلطیده

تا نگویند حسین داغ برادر دیده

دیده بگشا که طفلان همه غوغا دارند

جرعه اب روان ازتوتمنا دارند

یا حسین ابن علی دست منو دامان تو

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

در دم مردن بیا اندر کنارم یا حسین

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

ای شه کونُ مکان درد من ودرمان تو

((جان ما قربان تو جان ما قربان تو))

ارزو دارم دم جان دادنم بینم تو را

گر تو ایی کی مرا وحشت زجان دادن شود

((جان ما قربان تو یا حسین ابن علی))

بینوا را ایکریمُ مهربان از درمران

مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین

((جان ما قربان تو یا حسین ابن علی))

در دم رفتن بیا اندر کنارم یا حسین

حق زهرا مادرت چشم انتظارم یاحسین

خادمم عبدم غلامم نوکرم درمانده ام

سروری کن لحظه ای در احتظارم یا حسین

بی نوارا جان زهرا مادرت از درمران

مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین

در سوال وپرسش قبرم بیا بیچاره ام

بی کس و بی مونس و بی غمگسارم یا حسین

این لباس نوکری را ای شه از صالح نگیر

چون که یک عمری بود این افتخارم یا حسین




((ای امید حسین ای پناه حسین

ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ای خجل از تو اب تو خجل از رباب

تشنه جان داده ای پیش دریای اب

تو به میدان عشق شیر دریا دلی

تو امید حسین تو ابوفاضلی

(( ای امید حسین ای پناه حسین))

(( ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین)

حسن ای روی حسین روی نورانیت

اثر سجده بود نقش پیشانیت

چشم خونین تو شده نقش زمین

دیده بگشا تو ای ماه امالبنین

((ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ای علمدار من یارغمخوار من

من گرفتار یار تو گرفتار من

میکشد انتظار در حرم دخترم

تا تو اب اوری بر علی اصغرم

(( ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

خون بازو شده اب سقای من

وای من وای من وای من وای من

چشم خود واکن ای خوفته در علقمه

دیدنت امده مادرم فاطمه

((ای امید حسین ای پناه حسین))

((ای علمدارعشق درپناه حسین))

((یا حسین یاحسین))

ساقی تشنگان مشک ابت چه شد

من صدایت زدم پس چوابت چه شد

اشک من بررخُ خون توبرجبین

دست من برکمردست توبرزمین

قاسم ای هم نفسر اکبر لیلاگل من

این چنبین پای مکش روی زمین حاصل من

سینه ات را به روی سینه بگذار ببرم

تن صد پاره ای توای گل زیبا به حرم

عمه ات سینه بشکسته تو چون نگرد

در مدینه زهمان کوچه غربت گذرد

حسین جان2 ببین شرمنده هستم

تویی مولا واقا تو را من بنده هستم

منم حر گنه کار توهستی شاه ابرار

((حسین جانم حسین جان))

حبیبی 2اگر راه تو بستم

ببخشایم که دانم دل زینب شکستم

زدرگاهت تو مولا مرانم جان زهرا

((حسین جانم حسین جان))

در این دشت که راه جنان استُ جهیم است

فقط راه حسینی سراط المستقیم است

به سربندم نوشتم حسین باشد بهشتم

((حسین جانم حسین جان))

به خیمه ها خبر کنید که حسین کشته شده

خاک عزا به سر کنید که حسین کشته شده

تشنه کام کربلا خامس ال عبا

یا حسین جانم حسین

شام غریبان

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب نوای کودکان بر بام کیوان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند

                                                                          تا صبح گریانند

امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند

                                                                    چون نی در افغانند

بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند

                                                                        خوابیده عریانند

بر غربت اجسادشان عالم پریشان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا

                                                                        بی منزل و ماوا

اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا

                                                                           ای آه و واویلا

خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا

                                                                        اف بر تو ای دنیا

آل علی ویران نشین اندر بیابان است

                                                                     شام غریبان است

امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون

                                                                    غلطان به بحر خون

اندر هوای خاتم او بزدل ملعون

                                                                         دیوانه و مجنون

سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون

                                                                     ای چرخ شو ویران

کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است

                                                                     شام غریبان است

امشب به بالین حسین زینب عزادار است

                                                                    بر غم گرفتار است

امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است

                                                                      از دیده گریانست

زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است

                                                                   از دیده خونبار است

امشب فلک گریان به حال آل اطهار است

                                                                     شام غریبان است

امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر

                                                                         در بحر خون اند

خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر

                                                                         با یاوران یکسر

آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر

                                                                        در کنج خاکستر

گاهی به حال دختران اندر پرستاری

                                                                         از راه غمخواری

گاهی کند در مطبخ خولی

                                                                        آن عصمت باری

از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است

                                                                     شام غریبان است

عمه سادات بی قراراه

عمه سادات بي قراره
غصه و غم هاش بي شماره
تموم غصش غم ياره
تنها اميدش بي پناه
روزاي سختي توي راهه
رو خاک سوزان پا مي زاره
ذکر آسمونا واي زينب
ذکر کهکشونا واي زينب
ذکر خاک صحرا واي زينب
ذکر سينه زنها واي زينب
شعله مي کشه خورشيد
زمين مي سوزه از تب
ابرا همه مي بارن
توي چشاي زينب
ميون سينه دلي که تنگ
غم غروب روياشه
شان نزول سوره ي بارون
توي فرات چشماشه
کبوترا بي تابن
تو آغوش محمل ها
توي نگاها پيداست
بي قراري دلها
از انعکاس خبر تلخي دل شريعه بي تاب
رو نيزه هايي که بي شمارن يه سرخي مي تابه
حالت صحرا که عجيبه
غرق سکوتي پر فريبه
پر از نسيم بوي سيبه
غروب سردش پر رازه
مثل شبايي که درازه
سينه ي خورشيد بي شکيبه
بيا توي آغوشم
داداش پريشونم
توي نگاه تلخت
درد تو رو مي خونم
عزيز خواهر تب نفسهات دل منو مي لرزونه
اگه نباشي حتي يه لحظه
تموم دنيا زندونه
دل شوره ي من بي حسابه
بگو که اينها همه خوابه
لشگر دشمن يه سرابه
بقض غريبي تو گلومه
بارون چشمام ناتمومه
پر از سوال بي جوابه
عمه ي سادات بي قراره
غصه و غم هاش بي شماره
تموم غصش غم ياره
شعله مي کشه خورشيد
زمين مي سوزه از تب
ابرا همه مي بارن
توي چشاي زينب
ميون سينه دلي که تنگ غم غروب روياشه
شان نزول سوره ي بارون توي فرات چشماشه
تنها اميدش بي پناهه
روزاي سختي توي راهه
رو خاک سوزان پا مي زاره
کبوترا بي تابن
تو آغوش محمل ها
توي نگاها پيداست
بي قراري دلها
از انعکاس خبر تلخي دل شريعه بي تاب
رو نيزه هايي که بي شمارن يه سرسرخي مي تابه
حالت صحرا که عجيبه
غرق سکوتي پر فريبه
پر از نسيم بوي سيبه
غروب سردش پر رازه
مثل شباي که درازه
سينه ي خورشيد بي شکيبه
حرم فقط حرم حسين
بادها نوحه خوان
بيدها سربه زير
لاله هاسينه زنانحرم باغچه
خيمه خورشيد سوخت
حسين

كربلای تو عرش برینه
كربلای تو عرش برینه
سینه چاك تو روح الامین
حبك نعمتی
قبرك قبلتی
ذكرك بهجتی یا حبیبی
وصلك منیتی
انت فی وحدتی
هجرك نقمتی یا طبیبی
سر به پای سرت می گذارم
نیزه خورده شه نی سوارم
ای سرا پای تو و جمله اعضای تو
زخم لبهای تو گرم یارم
من گدایت حسین آشنایت حسین
جان فدایت حسین ذكر زینب
كربلای تو عرش برینه
سینه چاك تو روح الامینه
حبك نعمتی
قبرك قبلتی
ذكرك بهجتی
یاحبیبی
روی ماه تو ماه شب من
همه شب ذكر تو بر لب من
ای مسیحای من ذكر لبهای من
بی تو شبهای من ، سرد و تازه
جان فدایی تو دل هواییی تو
از جدایی تو بی قراره
ای سرم خاك تو سینه ام چاك تو
حرم پاك تو قبله گاهم
روح پاكی چرا ، روی خاكی چرا
سینه چاكی چرا یار ما هم
در دل خسته ام جا نمودی
من هم از سینه زنها نمودی
سینه سوزان تو ، دیده گریان تو
دل پریشان تو غمگسارم
ای همه آه من ، مقصد راه من
یار دلخواه من ، نی سوارم

ای قتیل دشت غربت

خالق عشق و محبت یا حسین
ای قتیل دشت غربت یا حسین

ای گل صحرا نبرد فاطمه
ای صفای آل عصمت یا حسین

ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین

آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین

تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین

یکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا حسین

دوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا حسین

علی اصغر

طفل عطشان مرا خنده به رویش مزنید
تیرِ زهرین شده را زیرِ گلویش مزنید
اصغرم تشنه و بی تاب شده در بغلم
طفل بی تاب مرا ضربه به سویش مزنید
بگذارید کمی دست به مویش بکشم
پنجه ی خود به سرِ طره ی مویش مزنید
ای خدا بی خبران دل نگران است رباب
تیر بر حنجره ی طفلِ نگویش مزنید
پدری مست شده از رخِ طفلِ نازش
سنگ خود را بسر جام و سبویش مزنید
مرغِ تشنه که از آن چشمه ی غم می نوشد
تیرِ صیاد جفا بر سر جویش مزنید

علی اصغر

با دوچشمان ترم ـ طفل عطشان در برم 

ای خدا طفل خودم ـ سوی میدان می برم

 آهوی دشتِ ختن ـ دست و پا کمتر بزن

 چشم ناز و خسته ات ـ می زند آتش به تن

 می روم خوابت کنم ـ درِّ نایابت کنم 

 کنج آغوش خودم ـ تا که سیرابت کنم 

 ای عدو مهلت بده ـ اصغرم نشکفته است

بین چگونه در برم ـ همچو مرغی خفته است 

 حالِ زارش را ببین ـ این چنین آشفته است 

 آن لبان خشک او - دردِ او را گفته است 

 آمده این کودکم ـ تا که سربازی کند 

 آمده بهرِ خدا ـ تا که جان بازی کند

علی اصغر

در جهان هر نو گلی که پرپر است 
پرپر از داغ علی اکبر است 
غنچه ی نشکفته باشد هر کجا 
دارد از بهر علی اصغر عزا 
شبنم گل می چکد بر ماتمش 
اشک می نالد ز اندوه و غمش 
بر لب هر غنچه این آوازه است 
داغ اصغر تا قیامت تازه است 
وای اگر در گوشه ی گلزارها 
حنجر گل بشکفد با خارها 
خارهای بی حیای خوشه چین 
از سر کینه نشیند در کمین 
خارها تیر بلای خصم بود 
کز تن گلها پذیرایی نمود 
غنچه را تیر سه شعبه ناز کرد 
تا ز دست باغبان پرواز کرد 
خون سرخش شد نصیب آسمان 
تا بهشت از خون او گیرد نشان 
آسمان رنگ شقایق ها شده 
تا ابد سرمست عاشق ها شده 
باغبان دارد به زیر لب ندا 
پیش چشمم گشته ای پرپر چرا 
ماتم و هجرت مرا هم می کشد 
جمع گلها را همین غم می کشد 
رفتی و با نعش تو جا مانده ام 
بعد تو تنهای تنها مانده ام 
کربلا از ماتمت آکنده شد 
تک تک گلبرگ هایت کنده شد
ماندم و قنداقه ی خونین تو 
صحنه ای از خنده ی شیرین تو 
آخرین لبخند تو روی لب است 
روزم از این منظره همچو شب است 
کی رود از خاطرم این منظره 
یک سه شعبه بوسه زد بر حنجره 
گوش تا گوش تورا در درم برید 
کس به عالم این چنین ذبحی ندید 
رمله ی آن دشمن بیگانه ام 
حنجرت را دوخته با شانه ام 
راس تو آویزه ای بر پوست شد 
هدیه ای خونین به راه دوست شد 
نمیه جان از ماتمت ای مهلقا 
می برم نعش تو را تا خیمه ها 
چون به پشت خیمه قبرت می کنم 
ان که میمیرد زاندوهت منم 
هیچ کس تا که جهان آمد پدید 
قبری از قبر تو کوچکتر ندید 
تا که جسمت در میان خاک شد 
قلب من از داغ تو صد چاک شد 
اشک می ریزد به حالت چشم آب  .
.... در پی ات باشد روان چشم رباب 
دیده اش بر حلق سرخت دوخته 
قلب مادر درعزایت سوخته 
اصغرم ای چشمه پاک حیات 
اشک می ریزم برایت یک فرات 
صحنه ای دل را به غم پیوند زد 
اصغرم در خاک هم لبخند زد

نوحه کربلا

ما سينه زنان رسم جنون باب نموديم
جان و سر خود هديه به ارباب نموديم
از عمق درون ناله و فرياد نموديم
با سينه زدن زلزله ايجاد نموديم
در حزب على اكبر و در خط حسينيم
ديوانه زنجيرى بين الحرمينيم
دارد همه هستى ما بوى گل ياس
شد رهبر ما عشق خدا حضرت عباس
موسى كه به سيناى صفا رفت ز ما بود
منصور كه بر دار بلا رفت ز ما بود
عيسى كه به بيمار شفا داد زما بود
يحيى كه سر از بهر خدا داد ز ما بود
آرى همه عشاق ز ما بوده و هستند
پيمانه شكستند كه پيمان نشكستند

 

ویژه محرم

اسلام علیک یا اباعبدالله

هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم االله

کرب وبلاتا به ابد قبله دلهاست

کرب و بلاست هرجا برات روضه ی برپاست

وقتی که باتوییم اقا تو زندگیمون

دعای خیر مادرت پشت سر ما

دلبر حسینه،ساغر حسینه2

اربابو شاه محشر حسینه

یارو یاور حسینه

عقلو باور حسینه

حیدر عشق دل من

عشق حیدر حسینه

حسین منم سالار زینب

اربابی که صاحب بین الحرمینه

صاحب کشتی نجات عالمینه

دریای عشق و عاشقی خدا میدونه

جزر و مدش عباسو امواجش حسینه

شاهم حسینه

ماهم حسینه

همواره سوزو اهم حسینه

نفسم با حسینه

تپشم یا حسینه

بی نهایت عروج

دل من با حسینه

حسین من سالار زینب

عبادت وطاعت من از کرم تو

حرم حرم پر میزنم تا حرم تو

از برکت چادر مادرت علم شد

این همه پرچم برا خیمه غم تو

دریا حسینه

مولا حسینه

مجنون دل من

لیلا حسینه

گل زیبا حسینه

شه دلها حسینه

همه دارو نداره

بی بی زهرا حسینه

حسین من سالار زینب

 


 

 

ورود محرم

بازاین چه شورش است که درخلق عالم است

گـــویـــا کـــه روز اول مـــاه مــحــرم اسـت

 

شـال عـزا بـه گـردن و رخـت سـیه به تن

حتی سیاه پوش شما عرش اعظم است

 

ما با شما به سوی جنان بال می زنیم

جنت بدون روی شما چون جهنم است

 

مــا مـجـلس عـزای تـو را گـرم کرده ایم

این اشک شور در غمتان آب زمزم است

 

یـا فـاطـمـه بـرای شـمـا گریه می کنیم

گر کل سال گریه کنیم باز هم کم است

 

مــا داغــدار غــربـت زهـرای اطـهـریـم

هرچند عمر مادرمان مثل گل کم است

 

پـایـان ایـن غـزل ظـفـر از مـحـتـشم شنو

باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است

از  وبلاگ یکی از دوستان اقای حامد ظفر

روضه كوتاه

گفت داداش گفتي من پسر پيغمبرم٬ گفت گفتم

داداش گفتي من پسر فاطمه ام٬ گفتم عزيز دلم

داداش گفتي من پسر علي ام ٬گفتم خواهر

خوب چي شد خواهر تا اسم بابا علي رو اوردم همه خم شدند از رو زمين سنگ برداشتند اي غريب مولا

امام حسین

آقام آقام...

شبایی که دلا رو غم می گیره...دل تنگم واسه حرم می گیره...

میاد آقا یه گوشه ی صحنت...پای شیش گوشه ی تو دم می گیره...

آقام آقام آقام آقام حسین...

بازم امشب دارم بهونه ی تو...با رفیقام شدم دیوونه ی تو...

همه ی حاجتم آقا همینه...سر بذارم به روی خونه ی تو...

بی تو ای شه حقیر می میرم...گر نیایی فقیر می میرم...

ثروت من فقط محبت توست...کی دگر من فقیر می میرم...

آقام آقام آقام آقام حسین...

دست و پایم به عشوه ای بستی...چه خوش است چون اسیر می میرم...

من به زینب می خورم سوگند...گر بگویی بمیر می میرم...

آقام آقام آقام آقام حسین...

در بیابان هوس گلزار را گم کرده ام...

در بیابان هوس گلزار را گم کرده ام...

سایه ی سرو قد دلدار را گم کرده ام...

ره نبردم تا بدانم منزل لیلی کجاست...

کوچه ی  آن یار گل رخسار را گم کرده ام...

یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...

خانه ی آن دلربا از چشم من پنهان بود...

صحن و ایوان و در و دیوار را گم کرده ام...

چشم مست و خواب غفلت عشق و مستی را ربود از دست من...

چشم مست و نیمه خواب یار را گم کرده ام...

ساقی و میخانه و پیمانه را دادم ز کف...

کاسه و خمر و خم و خمار را گم کرده ام...

یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...

در عطا خواهی ز چشم  مست شه غافل شدم...

پادشاه و درگه و دربار را گم کرده ام...

بی ستون کو تیشه کو فرهاد کو تا بنگرند...

دلبر شیرین خوش گفتار را گم کرده ام...

بس که بر حسن رخ مه طلعتان دل باختم....

خال روی آن بت عیار را گم کرده ام

دسترس افسوس و بر زلف کج جانانه نیست...

کوچه ی عشق و ره بازار را گم کرده ام...

یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...

حسين

 

اب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین

منبرو سجاده ومحراب می گوید حسین

خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین

هر کسی که خورده شیر پاک می گوید حسین

صبر می گوید حسین بی صبر می گوید حسین

پیکر من در میان قبر می گوید حسین

بیشه می گوید حسین اندیشه می گوید حسین

غنچه و باغ و گیاه و رییشه می گوید حسین

دار می گوید حسین دلدار می گوید حسین

در مدینه احمد مختار می گوید حسین

شور می گوید حسین منشور می گوید حسین

جنیان را تا ابد منصور می گوید حسین

یار می گوید حسین ایار می گوید حسین

فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین

یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین

در کنار علقمه عباس می گوید حسین

نار می گوید حسین ذوالنار می گوید حسین

بین میدان حیدر کرار می گوید حسین

گاه می گوید حسین نا گاه می گوید حسین

شمس و نجم و کهکشان و ماه می گوید حسین

خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین

مجتبی با سینه ی صد چاک می گوید حسین

لاله می گوید حسین آلاله می گوید حسین

در خرابه دختری با ناله می گوید حسین

تار می گوید حسین دستار می گوید حسین

شام و کوفه کوچه و بازار می گوید حسین

آه می گوید حسین دلخواه می گوید حسین

آیه های حضرت اله می گوید حسین

دانه می گوید حسین دوردانه می گوید حسین

تا به محشر این دل دیوانه می گوید حسین

اود می گوید حسین معبود می گوید حسین

تا ظهورش مهدی معود می گوید حسین

روح می گوید حسین مشروح می گوید حسین

ساقی سر تا به پا مجروح می گوید حسین

بال می گوید حسین اقبال می گوید حسین

این دل سر گشته در هر حال می گوید حسین

 

حدیث عشق تو (امام حسين)

 

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

به خون نشانده دل دودمان عالم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

نمیدهم به سرور بهشت این غم را

غبار ماتم تو آبرو به من بخشید

به عالمی ندهم این غبار ماتم را

به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم

اگر دهند به دستم تمام عالم را

به یمن گریه برای تو روز محشر هم

خموش میکنم از اشک خود جهنم را

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم

هزار بار بمیرم نبینم آن دم را