در بیابان هوس گلزار را گم کرده ام...
در بیابان هوس گلزار را گم کرده ام...
سایه ی سرو قد دلدار را گم کرده ام...
ره نبردم تا بدانم منزل لیلی کجاست...
کوچه ی آن یار گل رخسار را گم کرده ام...
یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...
خانه ی آن دلربا از چشم من پنهان بود...
صحن و ایوان و در و دیوار را گم کرده ام...
چشم مست و خواب غفلت عشق و مستی را ربود از دست من...
چشم مست و نیمه خواب یار را گم کرده ام...
ساقی و میخانه و پیمانه را دادم ز کف...
کاسه و خمر و خم و خمار را گم کرده ام...
یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...
در عطا خواهی ز چشم مست شه غافل شدم...
پادشاه و درگه و دربار را گم کرده ام...
بی ستون کو تیشه کو فرهاد کو تا بنگرند...
دلبر شیرین خوش گفتار را گم کرده ام...
بس که بر حسن رخ مه طلعتان دل باختم....
خال روی آن بت عیار را گم کرده ام
دسترس افسوس و بر زلف کج جانانه نیست...
کوچه ی عشق و ره بازار را گم کرده ام...
یار را گم کرده ام...دلدار را گم کرده ام...
این وبلاگ را با عشق به اهل بیت راه اندازی کردم که انشاالله دوستان خوششون بیاد . یا علی مدد