حضرت زهرا
مریم مادر عیسی است
من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم
باز در مانده ام:
خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست
خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست
خواستم بگویم که فاطمه مادر حسین است .
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است
باز دیدم که فاطمه نیست
نه این ها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه فاطمه است
من علیم كه خدا قبله نما ساخت مرا جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا
من كه یكباره در از قلعه خیبر كندم به خدا داغ زهرا از نفس انداخت مرا
در رتبه زانبیا مقدم زهراست همتای علی مرد دو عالم زهراست
برگوی به انکه اسم اعظم جوید شاید که تمام اسم اعظم زهراست
آزار داده انــد بســـي در جـــــوانـــي ام
بـي زار از جـوانـــي و از زنــــدگانـــــي ام
جانانه ام چو رفت، چرا جان نمي رود؟
اي مرگ! همتي! كه به جانان رساني ام
هرشب به ياد ماه رخت تا سحر گهــان
هر اختري اســـت، شاهــد اخترفشاني ام
بر تيرهاي كينه سپر گشــت ســــينه ام
آرم گـــواه، پيش تـــو، پشت كمـــاني ام
ياري زمرگ مي طلبم، غربتـم ببيـــن
امـــت پس ازتــو كرد عجب قدرداني ام!
موي سپيد وفصل جواني، خبـردهـــد
كزهـــجرخود به روز سيه مي نشاني ام
ديوار مي كنـــد كمكـم، راه مــي روم
ديــــگرمــــپرس حــال مــن وناتواني ام
سوزنده تر زآتش غم، غربت علي (ع) است
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود
زمان بر سینه خود سنگ می کوفت
زمین از داغ زهرا شعله ور بود
عطش نوشان کوفی آتشین اند
که حتی کوثر آنجا بی اثر بود
شراب کوفیان خون حسین است
شراب فاطمه خون جگر بود
تو می دیدی ولی لب بسته بودی
که آیین محمد (ص) در خطر بود
ندانستم که در چشم حقیقت
کدامین مصلحت مد نظر بود
گلویت استخوانی آتشین داشت
که فریادت فقط در چشم تر بود
چرا ابلیس را رسوا نکردی؟
عقاب تیغ تو بی بال و پر بود؟
فدای تیغ عریان تو گردم
کسی آیا ز تو مظلوم تر بود؟
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا
نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود
پس از زهرا علی بی همزبان شد
اسیر امتی نامهربان شد
علی تنهاست در یک قوم گمراه
زبانش را که می فهمد به جز چاه
پس از او کیسه نان و رطب کو ؟
صدای ناله های نیمه شب کو ؟
خدایا کاش آن شب بی سحر بود
که تیغ ابن ملجم شعله ور بود
اذان گفتند و ما در خواب بودیم
علی تنها به مسجد رهسپر بود
در آن شب تا قمر در عقرب افتاد
غم عالم به دوش زینب افتاد
فدک شد پایمال نانجیبان
علی لرزید و در تاب و تب افتاد
یقین دارم به جرم فتح خیبر
فدک در دست ال مرحب افتاد
اي مرگ، مانده ام كه توازغم، رهاني ام
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه نینوا
این اسیر بند قاف و شین و عین
گاه می گوید حسن گاهی حسین
میپرد گاهی به گلزار بقیع
می نشیند پشت دیوار بقیع
می نهد سر بر سر زانوی دین
اشک ریزان در غم بانوی دین
عرضه میدارد که ای شهر رسول
در کجا مخفی بود قبر بتول
از تمام نخلها پرسیده ام
آری اما پاسخی نشنیده ام
یا امیر المؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟
آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟
تا ز نورش دیده را روشن کنم
بر مزارش شعله ها بر تن کنم
آه از آن ساعت که آتش در گرفت
جام را از ساقی کوثر گرفت
یاد پهلویش نمازم را شکست
فرصت راز و نیازم را شکست
آه زهرا تا ابد جاری بود
دست مولا تشنه یاری بود
چون علی شد بی کس و بی همنفس
گفت یا زینب به فریادم برس
این وبلاگ را با عشق به اهل بیت راه اندازی کردم که انشاالله دوستان خوششون بیاد . یا علی مدد