مي رود از حـرم يوسـف کرببـلا

مي برد همرهش تاب و توان مرا

بهتر از جان من ماه کنعـان من

اي شبه پيغمبر بـابـا علي اکبر

* * * * * * * * * *

از لب خشک تو بوسـه بگيـرم علي

لب گشا کن دعا که من بميرم علي

اي مـه دلربـا يوسف کربلا

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر

* * * * * * * * * *

پسرم ظهر شـد آمده وقت نماز

لب گشا و بگو اذان به صوت حجاز

گل خوش عطر و بو دارد از خون وضو

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر

* * * * * * * * * *

بعـد تـو اي علـي نباشدم دلخوشي

پا مکش بر زمين ورنه مرا مي کشي

تو ببين اي جـوان شده ام قد کمان

اي شبه پيغمبر بابا علي اکبـر