علی مولا
با تو اي فاطمه جان وقت ملاقات من است
رويت اي يار علي قبله ي حاجات من است
بر لب خوني من زمزمه ي يازهراست
نامت آرام دل و رمز فتوحات من است
وقت تنهايي من ياور و يارم بودي
بر تو اي دخت نبي فخر و مباهات من است
استخوان از گلويم، خار زچشمم بردار
گه نگاه و سخنت اوج مناجات من است
عاقبت شان نزول من و تو شد تاويل
سيلي،آيات تو زخم سر، آيات من است
تو و آن سينه ي مجروح، من و فرق دوتا
آن مدال تو اين طرح موالات من است
من و اين چهره ي خونين تو آن روي كبود
يعني اي ياس علي روي تو مرآت من است
سرو پهلوي شكسته دل و اين ديده ي خون
آن علامات تو اين هم علامات من است
سجده گاه من و تو، هردو به خون آغشتند
چه شبيه همه حالات تو حالات من است
تو به ديدوار و در افتادي و من در محراب
اين هم امضاي قبولي عبادات من است
گربه فرياد علي عشق تو صد جا برسد
برزخي نيست در اينجا كه خرابات من است
ببینید ببینید گلم رنگ ندارد
گر امده میدان سر جنگ ندارد
گلم سرخُ سپید است
از او قطع امید است
علی جانم علی جان
جزء این کودک معصوم دگر یار ندارم
جزء این هدیه کوچک به دادار ندارم
گلم سرخُ سپید است
از او قطع امید است
علی جانم علی جان
بروی دستُ دوشم ببینید فتاده
سرو گردن خود را به دوش من نهاده
گلم سرخُ سپید است
از او قطع امید است
علی جانم علی جان
اگر تیر دریده اگر رنگ به رو نیست
بجز تیر سه پهلو جوابی به گلو نیست
گلم سرخُ سپید است
از او قطع امید است
علی جانم علی جان
منم تاجرو جز او زسرمایه ندارم
که از سوره عشقم جزاین ایه ندارم
گلم سرخُ سپید است
از او قطع امید است
علی جانم علی جان
تویی نور دو دیده علی دیدتو وا کن
تو شادان دل بابا به یک یا ابتا کن
چراغ سحر من علی جان پسر من
علی جانم علی جان
بخون گشته شناور رخت ای گل باغم
غم داغ تو بابا زده شعله به داغم
چراغ سحر من علی جان پسر من
علی جانم علی جان
توئی میوه قلبم تو هستی همه هستم
غم دل به که گویم که رفتی تو زدستم
چراغ سحر من علی جان پسر من
علی جانم علی جان
بُوَد ای که جمالت مه بُورج جلالت
به جان العطش تو زده نقش جلالت
چراغ سحر من علی جان پسر من
علی جانم علی جان
بیا بار دگر تو زجا خیزو اذان گو
حرم منتظر توست تو بنما به حرم رو
چراغ سحر من علی جان پسر من
علی جانم علی جان
اگر کشتند چرا ابت ندادند
تورا زان دور نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
اگر جویم گلم در این گلستان
به اب دیدگان میشویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
الا مادر به قربان جمالت
رخ چون بدرو ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنن شیرم حلالت
این وبلاگ را با عشق به اهل بیت راه اندازی کردم که انشاالله دوستان خوششون بیاد . یا علی مدد